ذهن نامیرا    

IMMORTAL MIND ذهن نامیرا                                                                  

“… زمانی که ما می‏میریم نور سفید رنگی می‏بینیم که با ریسمانی به آن متصل هستیم”.
دانشمندان اعتقاد دارند که پس از مرگ مغز، ذهن به کار خود ادامه میدهد.
به گزارش رویتر، یک دانشمند انگلیسی که مطالعاتی بر روی حملات قلبی بیماران دارد اظهار می‏کند که هوشیاری و آگاهی پس از آنکه مغز از کار خود ایستاده باشد و از نظر پزشکی شخص مرده قلمداد شود، به کار خود ادامه میدهد.
یکی از موضوعات تحقیقاتی در میان دانشمندان “موسسه تکنولوژی کالیفرنیا”(۱) در مورد ادامه حیات روح بعد از مرگ جسمانی، می‏باشد.
دکتر “سام پارینا”(۲)، یکی از دو پزشک بیمارستان عمومی انگلستان که مطالعاتی در زمینه “تجارب نزدیک به مرگ”(۳) (NDE) داشته، در مصاحبه‏ای با خبرنگار رویتر در ژوئن ۲۰۰۱ می‏گوید: “این تحقیقات، نتایج مهمی دربرداشته است، ما با بیمارانی سروکار داشتیم که هیچگونه فعالیت مغزی را دارا نبوده اما در چنین حالتی به صورت شفاف و واضحی تصاویر و افکاری داشته‏ اند و این نشان دهنده عملکرد حافظه‏ شان بوده است. آنها در واقع مغز آنها کار نمی‏کرد ولی ذهنشان هم چنان فعال بود. ما در این مورد نیاز به مطالعات گسترده‏ تری داشیتم، می‏خواستیم بدانیم آیا در صورت ایست قلبی و یا عدم تنفس شخص ذهن همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد یا خیر؟”.
دکتر “پارینا” اظهار داشت که نتایج آزمایشات که در مجله “احیاء”(۴) نیز آمده است، واقعاً نویدبخش بود و باعث تشویق پزشکان جهت جمع‏ آوری اطلاعات بیشتر در این زمینه شد.
در مطالعات اولیه، با ۶۳ بیمار حمله قلبی که از نظر پزشکی مرده اما مجدداً به زندگی بازگشته بودند، مصاحبه شد. ۵۶ نفر از بیماران هیچ چیزی از زمان بی‏هوشی خود به یاد نمی‏ آوردند ولی ۷ نفر از آنها مطالبی در خاطرشان بود. ۴ نفر از این افراد تجارب نزدیک به مرگ داشتند. آنها در زمانی که گفته می‏شد مغزشان کار نمی‏کند، مواردی از هوشیاری و حافظه فکری، حرکت کردن، ارتباط برقرار کردن با پزشکان را ، به یاد می ‏آورند.
از میان همه چیزهایی که بیماران به یاد می‏ آوردند، میتوان به احساساتی مانند صلح و دوستی، لذت و هماهنگی اشاره کرد. سرعت زمان برای برخی از آنها بالا رفته و گویی احساساتشان قوی شده بود اما هیچ هوشیاری و آگاهی نسبت به جسم فیزیکی خود نداشتند.
بیماران از مشاهده یک نور روشن و ورود به یک سرزمین دیگر و ارتباط با خویشاوندان مرده‏شان سخن می‏گفتند. یکی از آنها که از کاتولیک‏های به انحراف کشیده و شخص کافری بود اظهار می‏کرد که برخوردی نزدیک با مسایل باطنی داشته و با وقایعی سّری مواجه شده است.
باید گفت که تجارب نزدیک به مرگ از قرن‏ها پیش وجود داشته و تجربه می‏شده است ولی مطالعات گروه پزشکی “پارینا” مطالب تازه‏ای در این مورد ارائه داده‏اند.
“شکاکان افراطی” نسبت به وجود جهان‏ ها و پدیده‏ های مافوق طبیعی( اعتقاد دارند که بیماران  در طول بی‏هوشی حافظه خود را از دست می‏دهند و درست در لحظه بازگشت هوشیاری، مسایل را به یاد می‏آورند. ولی “پارینا” اعتقاد دارد مغزی که دچار حملات ناگهانی شده باشد، عموماً در لحظات قبل و بعدِاز دست دادن هوشیاری، چیزی را به خاطر نمی‏ آورد. معمولاً این افراد دچار مشکل به یادآورن ساعت‏هایی از حادثه می‏شوند مثلاً می‏گویند: “یادم می‏آید که ماشینی را دیدم و بعد در بیمارستان بودم”. “پارینا” می‏گوید: “در مورد حملات قلبی، این توهین بزرگی به مغز است که بگوییم مغز کاملاً متوقف می‏شود، زیرا در اینصورت شخص باید قبل و بعد از حادثه به شکل گسترده‏ای حافظه ‏اش را از دست داده باشد”. “پارینا” و همکارانش موفق به اثبات نظریه خود شدند. آنها در آزمایشات اولیه قریب به ۳۵۰۰ نفر را یافتند که دقیقاً در ساعت‏هایی که از نظر پزشکی مرده به حساب می‏آمدند مسایلی را به خاطر می‏آوردند. اما برخی از بیماران از ترس اینکه دیوانه قلم داد شوند از بیان تجارب خود، خودداری می‏کردند.
یکی از بیماران، پسربچه‏ ای ۲/۵ ساله‏ای بود که دچار حمله ناگهانی و ایست قلبی شده بود. والدینش با “پارینا” تماس گرفتند چون پسرک پس از بازگشت تصویری از خود کشیده بود که از بدنش خارج شده و از بالا به خودش نگاه می‏کرده است. در تصویر پسرک بالنی را کشیده بود که گویی با بندی به او چسبیده باشد. وقتی از پسرک در مورد بالن سئوال شد وی گفت: “زمانی که ما می‏میریم نور سفید رنگی می‏بینیم که با ریسمانی به آن متصل هستیم”. جالب این بود که سن او کمتر از ۳ سال بود. والدین پسرک می‏گفتند که ۶ ماه پس از حادثه و مرخص شدن از بیمارستان او هنوز همان منظره را می‏کشید.
“پارینا” می‏گوید که با توجه به عملکرد مغز و آنچه که این بیماران در زمان عدم هوشیاری یافته‏اند، می‏توان به این حقیقت پی برد که هیچ کس به طور کامل نفهمیده است که سیستم مغز چیست و چگونه فکر تولید می‏کند. آنچه مسلم است مغز نیز شبیه سایر ارگان‏های بدن از سلول تشکیل شده است و در واقع قادر نیست پدیده‏های درونی ذهن را ایجاد نماید.
“پارینا” می‏گوید که هوشیاری و آگاهی بشر مستقل از مغز وی فعال است و سلول‏های خاکستری مغز به صورت مکانیزمی برای آشکار سازی ذهن عمل می‏کنند، درست مانند یک تلویزیون که امواج دریافتی را به صوت و تصویر تبدیل می‏نماید.
“پارینا” اعتقاد دارد : “زمانی که کسی از نظر مغزی صدمه می‏بیند یا برخی از جنبه‏ های ذهنی و شخصیتی را از دست میدهد، این مسئله لزوماً به معنای این نیست که او ذهن خود را از دست داده است بلکه تنها نشان میدهد که سیستم عصبی مغز صدمه‏ای دیده، زیرا مغز بوجود آورنده ذهن نیست و ذهن جدا از سیستم مغز و پس از مرگ آن نیز به کار خود ادامه می‏دهد”.
افرادی که تجارب NDE داشته‏اند می‏گویند که عموماً احساس درد شدیدی در قفسه سینه داشته و ناگهان تشخیص داده ‏اند که در گوشه‏ای از اتاق بوده و حالتی آرام و احساسی شاد داشته‏ اند. در آن حالت آنها بدن‏شان را مشاهده می‏کردند و تلاش پزشکان را در هنگام مداوای خود می‏دیدند. جالب است که هیچ کدام از این افراد نمی‏گویند: “دردی را احساس کردم و فهمیدم روحم مرا ترک کرده است”.
“پارینا” ادامه مباحث خود را به تحقیقات آتی در مورد وجود و حضور روح موکول کرده است.

منبع:
اینترنت

پی‏ نوشت:
۱-California Technology Institute
۲- Sam Parina
۳-)NDE( Near Dead Experience
۴-Resuscitation