رؤیا و رویارویی دیدگاه‏ها (قسمت اول)

هم‏چون بسیاری از موضوعات باطنی دیگر اختلاف نظرهای زیادی در دیدگاه‏های ارائه شده پیرامون رؤیا وجود دارد.

مردم موضع‏گیری‏های مختلفی نسبت به رؤیا دارند. بعضی‏ها آن را جدی می‏گیرند اما اکثر مردم توجه چندانی به آن ندارند.
در مورد اثر رؤیا در زندگی انسان می‏توان به تأثیرات مختلفی اشاره کرد و مصداق‏های متعددی را برشمرد اما برای شروع، شاید ذکر همین نکته کافی باشد که اغلب بزرگان بشری در رشته‏های ظاهری و باطنی کسانی بوده‏اند که مسیر رؤیای برتر خود را دنبال کرده‏اند. آنها سرانجام به جایی رسیدند و کاری را کردند که قبلاً رؤیایش را دیده بودند. اما با این حال نظرات مختلفی درباره رؤیا ارائه شده است که بعضی از آنها تفاوت زیادی با یکدیگر دارند.
فروید، یونگ، آدلر، کوریر، هارت و هر گروه از روان‏شناسان و روان‏کاوان هر کدام موضوع را از یک زاویه تعریف می‏کنند. شرقی‏ها، ساحران، روح‏گرایان و ماتریالیست‏ها هم موضوع را طورِ دیگری می‏بینند. تحقیقات آزمایشگاهی هم درباره توانایی‏های درونی انسان مِن جمله رؤیا مبهوت مانده است و هر روز حرف جدیدی می‏زند و اعتراف می‏کند واقعیت‏های باطنی (و شاید بیش از همه، رؤیا) بیش از آن چیزی است که ما تصور می‏کردیم.

از طرفی اهمیتی که ادیان برای رؤیا و رؤیابینی قائل شده‏اند بسیار چشم‏گیر است تا حدی که اکثر پیامبران رؤیابین بوده‏اند و کلمه «نبی»(۱) به معنای کسی است که رؤیاهای الهی می‏بیند و انبیاء کسانی بوده‏اند که از طریق امکان رؤیا، با غیب الهی در ارتباط بوده‏اند.(۲)
در بعضی از مکتب‏های باطنی نیز موضوع رؤیا و تأثیر آن در زندگی انسان بسیار مهم شمرده شده و حداقل در سه مکتب اسرارگرا می‏بینیم که آنقدر به این موضوع توجه شده که پیرامون آن از دانش رؤیابینی یا هنر رؤیابینی سخن به میان آمده است. تولتک، اکنکار و روح‏زایی (احیاء)(۳).
البته قطعاً قدمت هنر رؤیابینی خیلی بیشتر از تاریخ این مکتب‏ها یا سایر مکتب‏های باطنی می‏باشد و به هزاران سال قبل از این‏ها باز می‏گردد. شاید ریشه همه جریان‏های اسرارگرا و روش‏های مربوطه را بتوانیم در ادیان بسیار کهن بیابیم. از میان سه جریان تعلیمی ذکر شده، آموزش‏های تولتک و روح‏زایی با جدیت فراوان و توأم با واقع‏بینی‏های باطنی به موضوع پرداخته‏اند اما در اکنکار به نسبت، تلاش مهم و واقع‏بینانه‏ای در این باره صورت نگرفته است. به طور کلی نظر مکتب‏های باطنی به نظر ادیان شباهت دارد و رؤیا را راهی برای ارتباط با غیب (تجربه اسرار) و سفر به جهان‏های دیگر می‏دانند. اما از نظر استادان هنر رؤیابینی که تعداد آنها نیز در طول تاریخ محدود بوده است، اثر رؤیا بر زندگی انسان قاطع و تعیین‏کننده است تا جایی که آنان به عناوین مختلف گفته‏اند رؤیاها زندگی را می‏سازند و زندگی، رؤیاها را به وجود می‏آورد.

اگر بخواهم مقایسه‏ای منصفانه مطابق آنچه که درباره‏ی شمنیزم (تولتک) و روح‏زایی طی این سالها دانسته‏ام، بین این دو جریان داشته باشم نتیجه این تحقیق و تفکر چند ساله این است که بگویم تعلیمات شمنیزم که خود در مقایسه با بسیاری از مکتب‏های باطن‏گرا از جامعیت و عمق بیشتری برخوردار است، در مقایسه با روح‏زایی مانند جوی آب است در مقابل روخانه‏ای عمیق و عریض. (نه تنها درباره رؤیابینی بلکه در بسیاری از شاخه‏های علوم باطنی)
شاید این مقایسه به نظر عده‏ای متعصبانه باشد. خوب در بدو امر حق با آنان است اما وقتی در عمل یا حتی در تئوری به مقایسه بپردازیم آن وقت ممکن است حتی نیازی به قضاوت نهایی هم نباشد چون در هر قدمی از این مقایسه نتیجه‏ای بدست می‏آید که برای یک ذهن عاری از تعصب یا حتی کم تعصب کفایت می‏کند تا متوجه عظمت نهفته در این آموزش‏ها گردد بنابراین در توضیح مطلب، محوریت حرف‏هایم را تعلیمات روح زایی (احیاء) قرار می‏دهم و موضوع را بیشتر با این دیدگاه دنبال می‏کنم اما مسلماً نگاهم را بر جریانات دیگر باز می‏گذارم.
پی‏نوشت‏ها:
۱ – در این تعریف انبیاء، رسولان و امامان تفکیک می‏شوند.
۲ – در گفتار جداگانه‏ای نظریات مختلفی که تاکنون درباره رؤیا ارائه شده است، بیان می‏شود.
۳ – روح‏زایی (هنرهای ماورائی) عنوان آخرین و جدیدترین مکتب باطنی است.