سارقين بزنگاه اقتصاد

گردآوری و تدوین: آزاده رضائی

جاسوسي اقتصادي‏؛ سلاح پنهان قدرت‌هاي بزرگ به منظور تسلط بر بازار

اين جنگ، نبردي بي‌صداست. نبردي كه در غوغاي بر پا شده پس از 11 سپتامبر 2001، رنگ باخته و در پس پرده باقي مانده است. شمار قربانيان، البته بالاست اما نه كشته‌اي بر جاي مانده و نه زخمي‌اي. بلكه بيكاران، خمودگانِ زيرِ فشار كار و مطرودين جامعه، بازماندگان آن هستند. اين نبرد ضربه‌اش را بر يكي از اركان جامعه وارد مي‌كند. كارخانجات و شركتها، جولانگاه اصلي جنگ اقتصادي هستند كه همراه و يا بدون حضور دولت‌ها انجام مي‌شود. جنگجويان اين نبرد، كارگزارانِ به ظاهر مرتبي هستند كه قواعد تجاري را زيرپا گذاردن اخلاق، تعريف مي‌كنند و تنها به يك چيز اعتقاد دارند؛ افزايش سود. آنها در اين جنگ، استفاده از هر ترفند و حيله‌اي را مجاز مي‌شمارند.

در اين جا، ابعادي از اين نبرد اقتصادي را مرور مي‌كنيم.

تاكتيك‌هاي نبرد

در گزارش رسمي آقاي برنارد كرايون، نماينده مجلس فرانسه، فهرستي از تاكتيك‌هاي نوين اين جنگ اقتصادي ارائه مي‌شود و نتيجه گرفته مي‌شود كه يكي از شيوه‌ها، دور زدن كميسيون بين المللي اقتصادي است. اين ترفند چنين است: «يك كارشناس قابل اطمينان» را در كمسيون پيدا مي‌كنند كه براي شركتي كه درگير يك ماجراي بين المللي است، اطلاعات كسب كند. كرايون در گزارش خود ماجراي سقوط يك هواپيما را مي‌آورد؛ از سوي دستگاه قضايي ايتاليا، شكايتي عليه شركت فرانسوي سازنده موتور هواپيما به كميسيون بين المللي قضايي ارجاع مي‌شود. قاضي فرانسوي متوجه رفتارِ مشكوك يكي از كارشناسان ايتاليايي مي‌شود كه با استفاده از موقعيت خود يعني دسترسي به مدارك سرّي سعي دارد اطلاعات مربوط به مجموعه موتورهاي مورد نظر را بدست آورد. قاضي فرانسوي، همكار ايتاليايي خود را در جريان مي‌گذارد و سرانجام كارشناس مزبور اخراج مي‌شود. اين فرد در عين حال كارمند يك شركت ايتاليايي بود كه در واقع رقيب سازنده فرانسوي موتور هواپيما نيز بود!.

تشريفات گمركي يا

در گزارش مجلس فرانسه شيوه ديگري نيز افشا شده است: «كامپيوتر مديران صنايع هواپيماسازي كه براي يك مسافرتِ كاري در راه شرق بودند، در فرودگاه، توسط مأمورين امنيتي ضبط مي‌شود». بهانه مأمورين گمركي براي اين كار، مشاهده پودري مشكوك بود و به نظر مي‌رسيد كه اين عمل در آن فرودگاه يك امر رايج بود، «درچارچوب قوانينِ مبارزه با تروريسم صورت مي‌گيرد». اما به سختي مي‌توان عمليات جاسوسي اقتصادي و علمي‌اي را كه پشت آن نهفته است، پنهان كرد. (گزارش، نام فردگاه را ذكر نمي‌كند) معمولاً كامپيوتر بعد از چند هفته بازپس داده مي‌شوند اما پرونده‌هاي آن به سرقت رفته و يا مي‌توان مطمئن بود كه همه فايل‌ها و اطلاعات آن كپي شده باشد…

رهزنانِ صنعت و فناوري

صنايع داروسازي، حمل ‌و نقل، صنايع كشاورزي و غذايي، آموزش‌ مالي و سياسي؛ هيچ عرصه‌اي از اين امر مستثني و هيچ كس در امان نيست، حتي شركت‌هاي داراي فعاليتهاي دوگانه (نظامي و غيرنظامي) نيز از گزند اين جنگ ايمن نيستند و در معرض تهديد قرار دارند. مثالي ديگر در اين مورد، شركت «سنكما» است كه نخستين شركت اروپايي سازنده موتور هواپيماست.

«مسيه دوتي» يكي از شعبه‌هاي شركت سنكما است كه در فرانسه قرار دارد و در بازار جهاني ساخت «قطعات فرود هواپيمايي» را در دست دارد و تجهيزاتي براي هواپيماهاي نظامي و غيرنظامي مي‌سازد. در نوامبر سال 2000، دو قطعه از هواپيمايي «رافال دريايي» كه قرار بود نيروي دريايي فرانسه را مجهز كند، به ناگاه ناپديد شد. اين دو قطعه جنبه استراتژيك داشتند لذا مأموران امنيتي فرانسه براي بررسي مسئله دخالت كردند، تمامي كارخانه مزبور، انبارهاي زباله و حتي زباله‌داني همسايه يعني شركت سويكس، مورد جستجو قرار گرفت اما هيچ ردي بدست نيامد. مديريت كارخانه اعلام كرد كه احتمال ارسال اشتباهيِ قطعات به شركتهاي ديگر وجود دارد اما اين نظريه در گزارش سرّي كارخانه رد شد. (مسيه دوتي و سنكما هنوز هم ادعا دارند كه قطعات، اشتباهي دور انداخته شده‌اند). آنها هيچ همكاري‌اي با هيئت بررسي انجام ندادند و سازمان حفظ امنيت فرانسه نيز نظر خاصي اعلام نكرد. چند ماه پس از ناپديد شدن قطعات، به آرشيو شركت نيز دستبرد زده شد؛ «جاسوسان تجاري» ميكرو فيلم‌هايي با اطلاعت سرّي در مورد ساخت قطعات را ربودند و سپس در ژوئيه2003، 14 كامپيوتر متعلق به گروه مهندسيني كه بر روي پروژه هواپيماهاي آينده حمل ‌و نقل قطعاتي كار مي‌كردند، ربوده شد. موضوع چنان حاد شد كه نيكولا ساركوزي، وزير كشور فرانسه تقاضاي توضيحات و تحقيقاتِ جدي كرد، مديركل سنكما براي توضيح به مجلس فراخوانده شد‌‌ (در ماه مه 2004) و گفت كه «اين قطعات مشتي آهن‌پاره بيش نبوده‌اند!». يعني توليدات شركتي كه در رده اول جهاني قرار دارد و 589 ميليون يورو گردش مالي دارد، «مشتي آهن‌پاره‌اند». درباره اهميت اين قطعات كافي است بدانيم كه اين قطعات به يك هواپيماي شكاري بمب‌افكن، اين امكان را مي‌دهد تا به‌ راحتي روي يك ناو هواپيمابر فرود آيد. در اين‌جا يك سؤال مطرح شده است: برنامه هواپيماسازي فرانسه و قطعات هواپيماي آن براي چه كساني مي‌تواند تا اين حد جالب باشد؟ كارشناسان اقتصادي بازهم به رقباي آمريكايي همچون بوئينگ و «لاكهيد مارتين» كه چنين هواپيماهايي را مي‌سازند شك دارند. حتي 3 سال پس از ناپديد شدن قطعات، فرض ربوده شدن آنها توسط كشوري دوست، مورد بحث قرار داشت و امكان دخالت روسها و يا آمريكايي‌ها بصورت جدي مطرح بود، اما با توجه به ملاحظات ديپلماتيك اين گونه فرضيات آتش افروز، به سرعت كنار گذاشته مي‌شد.

البته مسئله از ساخت اين قطعاتِ با ارزش، فراتر مي‌رود؛ اصل قضيه دستيابي به فن‌آوري و فرايند توليد اين قطعات است كه يك پروسه پيچيده و پيشرفته است كه مبتني بر شبيه‌‌سازي عددي simulation number است. اين قطعات سيستمي پيچيده به ويژه در رابطه با مقاومت مواد دارند. شركتهاي مسيه دوتي و سنكما، تركيبات آلي با تيتانيوم و فولاد را در دست تهيه دارند كه براي ساخت هر قطعه تا 50 عمل مختلف انجام مي‌گيرد. يك اشتباه كوچك در اين فرايند مي‌تواند به قيمت زندگي سرنشينان و در حساس‌ترين لحظات پرواز يعني فرود و صعود هواپيما تمام شود و به همين دليل، لزوم وجود يك روند با محاسبات عددي بسيار دقيق و بدون اشتباه برجسته مي‌شود. اين محاسبات درست و مبتني بر شبيه‌سازي مجازي منجر به صرفه‌جويي اساسي در هزينه و وقت مي‌شود و دستيابي به اين فناوري مي‌تواند در بخش‌هاي ديگر صنعتي همچون هواپيماسازي، ماشين‌سازي، انرژي اتمي، ساختمان و غيره به كار آيد كه نشان از اهميت زياد آن در رقابتهاي تجاري بين المللي دارد.

در مورد نمونه، حتي ارتش نيز تحقيقاتي انجام داد و آن را به صورت جاسوسي اقتصادي مطرح كرد و به دولت فرانسه در اين رابطه هشدار داد اما هيئت تحقيق ارتش هرگز اجازه نيافتند از كارخانه بازديدكنند زيرا مدير عامل سنكما از آن جلوگيري كرد اما همزمان گروهي آمريكايي در حال بررسي روند كار كارخانه بودند زيرا اين واحد توليدي از طرف كمپاني آمريكايي بوئينگ براي ساخت قطعات فرود هواپيماي آتي‌اش انتخاب شده بود. آري مورد مسيه دوتي گواه دشواريِ روابط بين دولت‌ها مي‌تواند متحدين سياسي هم باشند، گاه در عرصه اقتصادي دشمنان جدي يكديگراند.

صنعت حمل‌ونقل بستر سرقت اطلاعات

در حمل‌ونقل هوايي نيز آمريكايي‌ها پس از 11 سپتامبر و به بهانه مبارزه با تروريسم، مواردي را به شركتهاي هواپيمايي تحميل كرده‌اند تا تمامي اطلاعات مربوط به مسافرين بين قاره آمريكا و ساير نقاط جهان را در اختيار بگيرند و اين با مقررات اروپايي كاملاً مغايرت دارد. آنها با فشار، اين شركتها را مجبور كرده‌اند كه از دو راه يكي را انتخاب كنند؛ يا به ازاي هر مسافر 5400 يورو پرداخت كنند و يا اطلاعات مربوط به پرواز و كليه اطلاعات خصوصي مسافران را در اختيارشان قرار دهند و سرانجام علي‌رغم اعتراض جامعه اروپا موفق شدند به پرونده مسافرين موسوم به passanger name record دسترسي يابند. علاوه بر زير‌پا گذاشتن استقلال فردي، اين امر از اهرمهاي پر اهميت امنيت اقتصادي است كه اروپا روي سيني طلا به آمريكا هديه كرد و در مقابل هيچ دريافت نكرد. همين وضعيت در رابطه با حمل‌ونقل دريايي نيز وجود دارد، همه روز كشتي‌ها در بنادر مختلف مثلاً در مارسي و هاور در فرانسه توسط مأموران آمريكايي كاملاً بازرسي مي‌شوند و تمامي اطلاعات مربوط به محموله‌هاي دريايي و تجاري مورد بررسي قرار مي‌گيرند. يك كارشناس عالي مرتبه وزارت ترابري فرانسه در اين مورد مي‌گويد: «حتي من به عنوان كارمند عالي‌مرتبه وزارت‌خانه نيز چنين اختياراتي ندارم.

شيوه‌هاي ديگر يغماگران اقتصادي

در عرصه حقوق بين الملل نيز نبردي واقعي در جريان است و به يكي از محورهاي تأثيرگذار جهاني تبديل شده است. قوانينِ عمومي مربوط به آمريكا و كشورهاي انگلوساكسون در مقابل مقررات اروپايي و ساير نقاط دنيا قرار گرفته‌اند و در نبردي نابرابر، اغلب مقررات آمريكايي‌ها اجرا مي‌شود. در واقع موضوع اصلي اين نبرد اقتصادي در وهله اول اطلاعات است. بخش‌هاي اقتصادي كه از حساسيت فوق‌العاده‌اي برخوردارند عبارتند از بيمه‌ها، بانكها، شركتهاي بازرسي و مشاوره كه از مصرف كنندگان اساسي اطلاعات استراتژيك به شمار مي‌روند. امروزه حتي بسياري از شركتهاي اروپايي و ساير نقاط دنيا توسط شركتهاي پرقدرت آمريكايي به تدريج بلعيده مي‌شوند. براي نمونه مي‌توان به خريد شركت كرال فرانسه كه در زمينه تحليل تجاري و اقتصادي رتبه اول را داشت، توسط شركت مارش و مك‌سمان آمريكايي نام برد. و امروزه مارش و مك‌سمان در زمينه مديريت ريسك، حرف اول را در جهان مي‌زنند.

از جنبه‌هاي ديگر اقتصادي، مي‌توان به مبارزه براي تحريف موازين حسابداري و مالي در سطح بين المللي و تحميل اين موازين از سوي آمريكايي‌ها اشاره كرد.

آري حمل‌ونقل، بانك، بازرسي، بيمه، حسابداري، تجارت و قوانين و…در تمامي عرصه‌‌ها، جنگ براي تحميلِ موازين بالا گرفته است. براي آمريكايي‌ها كه درخط اول جبهه‌اند، موضوع، سامان دادنِ جهان به شكلي است كه به كشورِ خودشان شبيه باشد و اين نظريه‌اي است كه آنرا shaping the world يا شكل داده به جهان مي‌نامند كه كلينتون آنرا در سال 2000 چنين تشريح كرد: «براي اينكه اقتصاد ما بتواند از همه موقعيت‌ها استفاده كند، بايد از مرزها عبور كنيم و انقلابي را سر وسامان دهيم كه همه سرها را بشكند و شبكه نويني از كشورها، افراد و سيستم‌هاي اقتصادي و فرهنگي ايجاد كنيم. نام اين انقلاب، جهاني شدن است.»

در واقع، وراي اين جنگ، و در پس اين حفظ منافع اقتصادي، كشورها براي محافظت از سامانه اجتماعي و فرهنگي‌شان است كه مي‌رزمند. هر چند جنگِ سرد پايان يافته اما با سقوط ديوار برلين جنگ نويني در گرفته است: جنگ ارزش‌ها. آمريكايي‌ها، اروپايي‌ها و آسيايي‌ها درك و تلقي واحدي از جهان ندارند اما اين، تنها بازار است كه مي‌خواهد و مي‌تواند با يكسان‌سازي سليقه مصرف‌كنندگان، ارزشهاي خود را تحميل كند.

منابع: لوموند ديپلماتيك مارس و آوريل 2005

نويسنده: علي لايدي، محقق د راينتتوي روابط بين الملل و استراتژيك فرانسه، نويسنده كتاب «رازهاي جنگ

نشریه تفکر متعالی شماره پنج – پاییز 85