به قلم : پِريا (شباب حسامي)
سال گذشته در يك جلسة سخنراني بعنوان مستمع حضور داشتم. در قسمتي از صحبت، سخنران به موضوع قرباني اشاره كرد. مضمون كلي جمله اين بود كه براي بدست آوردن هر چيزي بايد قرباني داد، قرباني داده شده ميبايست متناسب با نوع و اندازة خواستة انتخابي باشد. او همچنين به انواع مختلف قربانيها، دلبستگيها، وابستگيها و تمايلات اشاره كرد. قربانيهاي اوليه مانند گاو و گوسفند و نيز قربانيهاي بزرگ تر مانند نفس و روح.
طبق گفتة سخنران بزرگ ترين قرباني، نفس و منيت است و اگر انسان اين را قرباني كند، به بزرگ ترين حقيقت ممكن نائل خواهد شد.
جالب ترين قسمت اين صحبت آنجا بود كه سخنران اذعان داشت قانون قرباني ( كه يكي از بنياد هاي اصلي اديان و فرهنگ هاي باطني مي باشد) از طرق علمي و روشنفكرانه، حتي از طريق رشته هايي مانند رياضيات و فيزيك هم قابل اثبات است. بعد از بيان اين نكته يكي از مستمعين با حالتي از شك و بدبيني پرسيد كه آيا واقعاً اثري از اين موضوع در نظام روشنفكري هست ؟ متأسفانه من جواب اين سؤال را نشنيدم يا شايد هم اصلاً جوابي به اين سؤال داده نشد.
با الهام از ايدة قرباني و با تأكيدي كه بعداً در ارتباط با مسئلة هسته اي ايران، دربارة آن وجود داشت، مقالة « راه حل مسئلة هستهاي ايران، قرباني دادن » را نوشتم. خلاصة آن مطلب اين بود كه ايران براي جهش كردن، خاصه در موضوع پر جنبة نيروي هستهاي، نيازمند قرباني دادن است و اين قرباني بايد به دقت انتخاب شود. بعد از كمي تحليل موضوع هم مثال هايي تاريخي ذكر شد ؛ مثال هايي كه نشان مي داد هر دولت و ملتي، قبل از جهش و تحول خود، قرباني هاي بزرگي داده است. همة انقلاب ها بعد از قرباني دادن به ثمر رسيدهاند درون هر پيشرفت بزرگي، يك قرباني بزرگ وجود داشته است. قرباني ژاپنيها، ناكازاكي و هيروشيما بود و سپس وقوع انقلاب علمي و تكنولوژيك در ژاپن. روس ها با ميليون ها كشته به امپراطوري شوروي، به بلوك شرق تبديل شدند. آلمان ويران شد اما از دل اين ويراني ( كه حكم قرباني را داشت ) آلمان بسيار مدرن امروزي سربرآورد. جنگ جهاني دوم با اروپا هم همين كار را كرد و هكذا.
بعد از اين مقاله ( و به تحريك سؤالي كه آن شخص ماه ها قبل، در آن جلسة سخنراني مطرح كرد ) كمي موضوع را در نظام روشنفكري جستجو كردم و خيلي زود با اولين رّد و نشان قانون قرباني روبرو شدم: «سيستم ژيرار»
رنه ژيرار از جمله روشنفكران و محققان برجسته اي است كه موضوع قرباني را عميقاً و طي سال هاي متمادي مورد بررسي قرار داده است. دكتر ژيرار از اساتيد دانشگاه هاي نيويورك، جان هاپكينز و استانفورد ميباشد. از جمله كتاب هاي او « خشونت و تقدس » و همچنين «چيزهاي پنهان از زمان آفرينش» ميباشد. اين كتابها در زمان انتشار خود، موجي از شگفتي را در محافل روشنفكري پديد آوردند. ژان مارك دومناك او را « هِگل مسيحيت » لقب داد.
اما از طرفي كليسا وي را به شدت مورد انتقاد قرار داد و تا مرز تكفير پيش رفت.
در ابتداي كار، رنه ژيرار به قصد نشان دادن منشاء عالي تمدن ها تحقيقات اش را با تجزيه و تحليل اسطوره ها آغاز كرد اما در نهايت و بعد از گذشت ده ها سال، ژيرار حاصل تحقيقات خود را در قالب نظريهاي با عنوان « سيستم ژيرار » ارائه نمود.
سيستم ژيرار داراي سه اصل كلي است:
يك: همه جوامع بشري بر اساس خشونت بنا شدهاند.
دو: پايه همه فرهنگها، مناسك و آيينهاي مذهبي است.
سه: ظهور منجي الهي، بنيادهاي پيشين را متحول كرده و عشق را جايگزين آن نموده است.
ژيرار مي گويد خشونتي كه جوامع بر اساس آن بنيان نهاده شده اند، به دليل تعرض و تهاجم بي دليل نيست بلكه مبناي اين خشونت ميل انسان به همانندي است. ما همان چيزي را ميخواهيم كه ديگري ميخواهد و همان چيزي را آرزو مي كنيم كه او آرزو دارد. وقتي كه همه يك چيز مشابه همديگر را مي خواهند، نقشهاي اجتماعي كه قاعدتاً بايد با همديگر تفاوت داشته باشند، مشابه هم ميشوند. در نتيجه اين مشابهت ( به دليل رقابتي كه براي تحقق آرزوهاي خودخواهانه به راه مي افتد) در جوامع بحران بوجود مي آيد كه اين نيز به نوبه خود منجر به خشونت ميگردد. مشكل جوامع از همين جا آغاز ميشود و آن در نظم دادن به ميل همانندي، رقابت و خشونت ناشي از آن است. اين مشكل چگونه حل مي شود؟ چگونه ميتوان اين خشونت و بحران را تحت نظم در آورد؟ كشف مهم ژيرار مي گويد: فقط از طريق قرباني دادن. مطابق كشف او: در طول تاريخ ( و هزاران واقعه تاريخي) عبور از اين بحران و خشونت، با منحرف كردن آن به سمت يك نقطه خاص انجام شده است و آن نقطه خاص عموماً قرباني كردنِ كسي است كه همه گناهان بر گردن او مي افتد. كسي كه با قرباني كردن اش، بحران فروكش مي كند و خشونت خاتمه مي يابد.
ژيرار علاوه بر استدلال هايي كه از منظرهاي مختلف ارائه ميدهد، قانون قرباني را در بسياري از وقايع تاريخي و مكتوبات كهن بازيابي ميكند. اين موضوع (قرباني) با وضوح و تأكيد تمام در متون باستاني وپژوهشهاي باستان شناسانه نيز به چشم ميخورد. بسياري از اديان، قانون قرباني را براي تداوم وحدت اجتماعي و البته به عنوان يك آيين پايهاي دنبال كردهاند. در اديان، قرباني ميتوانست كفاره گناهان باشد و شخصي را از مجازات مرگ برهاند يا اينكه قرباني سلامتي باشد، و موجب دفع بيماري و مرگ از قرباني كننده شود….
تاريخ بشر پر از اتفاقاتي است كه نشان ميدهد بحران ها، خطرات بزرگ و اغتشاشات اجتماعي با اجراي قانون قرباني، پايان يافته است. [توجه كنيد كه اين مطالب حاصل كشفيات يك روشنفكر معروف است نه يك مبلغ مذهبي يا يك روايت گر تاريخ] شواهد تاريخي نشان مي دهند كه جوامع كوچك و بزرگ براي تحقق خواسته هاي خود، متوسل به آيين قرباني شده اند و البته اين آيين داراي شرايط مخصوص به خود است. قرباني بايد دقيقاً مطابق آيين قرباني، اهداء شود. يكي از اين شرايط، چگونگي انتخاب قرباني است. مطابق سيستم ژيرار، قرباني مورد نظر، ميبايست متفاوت از سايرين باشد بگونهاي كه همين تفاوت و شاخص بودن، معرفي از قرباني باشد. او نشانه هاي خاص خود را دارد كه اين نشانه ها وي را از سايرين جدا ميسازد. مجازات كنندگان مي بايست به گناهكار و مقصر بودن قرباني اعتقاد داشته باشند و محكوميت او را محكوميتي واقعي و قطعي بدانند. بعبارتي، نبايد ازديدگاه مجازات كنندگان، قرباني بيگناه باشد….
مطابق كشف رنه ژيرار، همه تمدن ها بر مبناي اديان استوارند و البته قانون قرباني، بنيادي ترين قانون اديان است. لزومي ندارد كه قرباني حتماً مقصر و گناهكار باشد، آنچه لازم است، ناآگاهي قرباني كنندگان از معصوميت و بي گناهي قرباني خود است. ژيرار مي گويد هر چقدر بي گناهي قرباني مشهودتر باشد، خشونت بي معني تر جلوه مي كند و بر همين اساس به قرباني شدن مسيح با هدف پايان خشونت در جهان اشاره دارد!!…
اينها نظرات دكتر ژيرار، روشنفكر معروف و جنجال بر انگيز فرانسوي بود كه آن را به عنوان ديدگاهي روشنفكرانه درباره موضوعي كه ظاهري صرفاً مذهبي و آييني دارد، ذكر كردم. اما نتيجه هايي كه مي توانيم درباره وضعيت امروزِ ايران و جهان از آن بگيريم:
بر اساس سيستم ژيرار كه سيستمي علمي و مورد قبول است مي توانيم اينطور نتيجه گيري كنيم كه براي عبور از بحران هاي اجتماعي، ما ناچار به دادن قرباني هستيم. اگر بتوانيم اين قرباني را به دقت انتخاب كنيم و آن را به درستي عرضه نماييم عبور از بحران ممكن مي شود و اغتشاش فرو مي نشيند. اما اگر اين قرباني آگاهانه انتخاب نشود، عبور از بحران و پايان خشونت، خودبخود، قرباني خود را خواهد گرفت.
براي بازگرداندن تعادل به سيستمي كه تعادل خود را از دست داده است، ما ناچاريم كه بخشي از دارايي سيستم را قرباني كنيم. هر چقدر اين بي تعادلي و خشونت بيشتر باشد، قرباني ما بايد بزرگتر باشد. خواسته بزرگتر، قرباني بزرگتر ميخواهد.
دوباره همان گفته چند ماه پيش را تكرار ميكنيم. عبور موفق ايران از بحران هستهاي، بدون قرباني دادن ممكن نيست. رشد جهشي ايران به شدت نيازمند يك قرباني بزرگ است و اگر اين قرباني را خودمان انتخاب نكنيم و از طرفي هم بر جهش خود اصرار داشته باشيم، خودبخود آن را خواهيم داد. تبديل شدن ايران به يك قدرت فرا منطقه اي و ياحتي يك شبه ابرقدرت اقتصادي، سياسي، فرهنگي و نظامي بدون دادن يك قرباني متناسب امكان پذير نخواهد شد. قدرت هستهاي فقط حق مسلم ما نيست، قدرت هسته اي نياز ماست و بلكه ( به نظرم) حيات شرافتمندانه و با عزت فرهنگي، اقتصادي و سياسي ما، به آن وابسته است. پس انرژي هسته اي نه تنها حق حياتي ( و نه صرفاً حق مسلم مان) است بلكه آن، نياز حياتي ماست. حالا كه اين موضوع روشن است ما قيمت آن را بايد بپردازيم و اين قيمت همان، قرباني است.
نشریه تفکر متعالی شماره چهار – تابستان 85