گوشه اي از كرامات بزرگان
درخت خشكيده انار
امام حسين (ع) ميفرمايد: “روزي پيش علي(ع) نشسته بوديم و در آنجا درخت انار خشكي بود. عده اي از دشمنان حضرت وارد شدند كه در بين آنها از دوستداران او نيز بودند. آنان به حضرت سلام كردند و امام فرمود: “بنشينيد”. سپس فرمود: “امروز به شما معجزهاي نشان ميدهم كه مثل مائده(1) در ميان بني اسرائيل باشد”. آنگاه فرمود: “به درخت نگاه كنيد”. درخت خشكي بود كه ناگهان آب بر شاخه هايش جريان پيدا كرد و سبز شد و برگ آورد و ميوه هايش تا بالاي سر ما آمد. سپس رو كرد به ما كه از دوستدارانش بوديم گفت: “دستتان را دراز كنيد و از ميوه ها بچينيد و بخوريد”. و ما نيز دستهاي خود را دراز كرديم و از آن انارها چيديم و خورديم. تا آن زمان ميوهاي به آن خوشمزگي نخورده بوديم. سپس به كسانيكه او را دشمن ميداشتند رو كردند و فرمودند: “بچينيد و بخوريد”. اما آنان وقتي كه دستشان را بالا بردند انار بالا رفت و هيچ يك از آنان نتوانستند حتي يك انار بچينند. گفتند: “يا اميرالمومنين چرا دست آنها رسيد ولي دست ما نرسيد؟”. فرمودند: “بهشت نيز همينطور است، فقط دست دوستان مابه نعمتهاي بهشتي ميرسد، نه دست دشمنان ما”.
آنان وقتي كه از منزل خارج شدند گفتند: “اين از سحر علي ابن ابيطالب كم است”.
سلمان گفت: “چه ميگوييد ؟ سحر است يا شما نميبينيد؟”.(2)
تبديل نان خشك به مرغ بريان
مردي مهمان علي(ع) شد. علي(ع) يك قرص نان خشك و كاس هاي كه در آن مقداري آب باشد، طلبيد، حاضر كردند. حضرت آن كاسه را جلو مهمان نهاد و قطع هاي از آن نان را در ميان آن كاسه گذاشت و به مهمان فرمود: “بخور”. مهمان آن نان را بيرون آورد، ناگاه ديد ران بريان شده پرندهاي است، آن را خورد. علي(ع) بار ديگر قطعه نان خشكي در ميان آن كاسه نهاد و فرمود: “بخور”. مهمان آن را بيرون آورد ديد قطعهاي حلواست. به علي(ع) عرض كرد: “اي مولاي من نان خشك به كاسه مينهي ولي من آن را به صورت غذاهاي متنوع مييابم”. امير مومنان(ع) فرمود: “آري اين نان خشك در ظاهر است و آن غذاهاي متنوع در باطن. سوگند به خدا كار ما همين گونه است”.(3)
آگاهي از فكر ديگران
ابوهاشم جعفري ميگويد:”در خدمت امام حسن عسگري عليه السلام بودم ايشان فرمودند: “يكي از گناهان نابخشودني اين است كه كسي بگويد كه اي كاش جز به اين گناه بازخواست نشود”. با خود گفتم: “معني اين سخن دقيق است و سزاوار است هر كسي مراقب خود باشد و درباره هر چيزي دقت كند”. ناگهان امام عليهالسلام رو به من كرد و فرمود: “درست فكر ميكني اي ابوهاشم كه بايد دقت كرد، بدان كه شرك (ريا)در ميان مردم مخفي تر از راه رفتن مورچه بر روي سنگ سياه در شب تاريك است”.(4)
مشاهده از راه دور
ابو بصير گويد: “نزد امام صادق عليه السلام رفتم تا بعضي از حوائجم را برآورده سازم. امام عليه السلام فرمود: “چرا تو را گرفته و غمگين ميبينم؟”. عرض كردم: ” از خبر آمدن وبا در عراق و ياد خانواده ام كه در آنجا به سر ميبرند غمگينم”.
حضرت فرمود: “چهره ات را برگردان”! چهره ام را برگرداندم سپس فرمود: “داخل منزل خود شو”. داخل شدم و ديدم همه خانوادهام از كوچك و بزرگ در منزلم سالم به سر ميبرند، از منزل بيرون آمدم؛ آنگاه امام عليه السلام فرمود: “چهره ات را برگردان”! برگرداندم و ديگر چيزي را مشاهده نكردم.(5)
پي نوشت:
1 – اشاره به نان “من” و بلدرچين است كه خداوند از آسمان براي قوم بني اسرائيل نازل كرد.
320 – 2 داستان از معجزات و كرامات امام(ع)، به نقل از بحارالانوار 249/41 حديث 4، ص 89
320 – 3 داستان از معجزات و كرامات امام علي(ع)، به نقل از بحارالانوار ج41، ص90
4 – معجزات شگفت انگيز چهارده معصوم به نقل از اعلام الدري، ص355
5 – معجزات شگفت انگيز چهارده معصوم به نقل از بصائرالروجات ج8 باب12، بحارالانوار ج47 ص92