فيلم نوح که احتمالاً در همة دنيا ديده می شود، اثر خود را به جا مي گذارد و در ذهن ها مي ماند. [این فیلم] مانند ساير فيلم هايي که در مقالات قبل توضيح دادم، داراي پيام جهاني جدي گرفتن رؤياها و توجه به آنهاست و احتمالاً 53مين فيلمي میشود که در سالهاي اخير با همين پيام جهاني به سراغ بشر و دنياي مدرن آمده اند[1]… فيلم نوح براي جهان با تأکيد و به شدت توضيح می دهد که رؤياهاي الهي نجات مي دهند. در فيلم تنها کسي که نجات مي يابد نوح است؛ نوحي که با تمام وفاداري اش به رؤياي الهي عمل کرده است عليرغم آنکه ديوانه، دروغگو و … خوانده شده. همراهانش هم به دليل ارتباط و همراهي با او نجات مي يابند (نوح و اهله)… حتي متوشالح (پدربزرگ نوح) با آن همه قدرت و اقتدار در سيل غرق می شود زيرا خود را براي رؤيايي که ديده (آمدن آتش از آسمان)، آماده نکرده است و شايد به عمد به دنبال چيزي از همين دنياست (توت).
رکن اصليِ زندگي نوح (در فيلم نوح) اساساً رؤيايي است که ديده و همين رؤيا همه زندگي او را شکل می دهد و همه چيز بر اساس آن رؤيا تغيير مي کند. نوح (در فيلم) عملاً همة مراحل 14 گانه آمينا را طي مي کند. اين رؤيا در مرکز زندگي او قرار مي گيرد و … همة مردم جهان مي ميرند چون به رؤياهايشان وفادار نيستند، همه وحشي می شوند و … و دليل همة اينها، عدم وفاداري آنها به خداست (فيلم طريق رؤيا را مطرح مي کند).
اما حيوانات وحشي زنده مي مانند و اتفاقاً [در] فيلم تأکيد بر آن است که آنها در خواب قرار دارند (در کشتي)؛ در وضعيت رؤيا و وفاداري به آن هستند. فيلم نوح اين برنامه را براي ذهنِ جهان براي چندهزارمين بار ارسال مي کند که قدرت هاي غول آساي جهان و بلکه قدرت هاي طبيعت (که در داستان نوح نماد آن، حيوانات و پرندگان و خزندگان و … ابرها و باران و طوفان و …) است، در خدمتِ تحقق و هماهنگ با فردي قرار ميگيرند که به رؤياهايش وفادار است (نوح). غول هاي سنگي هم در خدمت نوح هستند… راه بازگشت به بینهايت را هم نشان می دهد. غول هاي سنگي به خداوند و خانة آسماني باز مي گردند. از چه طريقي؟ با فدا کردن خود (قرباني شدن) به خاطر رؤياي بزرگ نوح، آنها از سنگ به نور تبديل می شوند و بجاي سکونت در زمين به آسمان ملحق می شوند…
در اواخر فيلم موضوعي عجيبتر هست. نوح رؤياي خود را به روش ديگرِ دريافت کردن، ترجيح می دهد. او به طريق ديگري دريافت مي کند که بايد با فرزند احتماليِ عروسش چه کار کند (اگر دختر بود او را بکشد). اما اين دريافت را در رؤيا نديده؛ او در خوابش نديده که نوه هايش را مي کشد. پس دستِ آخر هم آن ها را نکشت و اين برتري و غلبه وفاداري به رؤيا در (فيلم) نوح است. البته نوح باز هم به خدا وفادار بود چون قرار بود اگر دختر باشد بکشد و اگر پسر باشد زنده بماند اما بچه ها دوقلو بودند و شامل آن قرار نمي شدند…
نویسنده: پِریا (شباب حسامی)
20/5/93
از کتاب نوح آموز (جلد دوم)
[1] کساني که اهل فيلم و سينما هستند احتمالاً تعداد خيلي بيشتري را مي توانند به اين فهرست 53 تايي اضافه کنند.