نظريۀ مرور خلاق (قسمت اول)[1]
دربارۀ چگونگي رابطۀ انسان با گذشته سه نظريۀ عمدۀ فلسفي وجود دارد كه در فرهنگها و تمدنهاي مختلف به آن اشاره شده است. نظريۀ اول ميگويد «از گذشته بياموز» و تئوري دوم كه كمتر عملي و بيشتر نظري است ميگويد «گذشته را كاملاً رها كن». درس از گذشته، بويژه در دين اسلام بارها مورد تأكيد قرار گرفته است و البته همين حجم تأكيد را در اديان مسيحيت، يهود و ديگر مكاتب شرق و غرب به وضوح ميتوان يافت. اين نظريه در اسلام تا جايي اهميت مييابد كه به عنوان مثال امام مسلمين(ع) مي فرمايد: سَرِ حكمت و دانايي، حفظ كردن تجربه ها است.[2] يا به عبارتي سِرّ حكمت در درس گرفتن از گذشته است.
نظريۀ دوم كه ميگويد گذشته (و البته آينده را هم) رها كن و فقط در حال زندگي كن، يكي از معروفترين تعليمات عرفاني و باطني است كه كم و بيش در همۀ مكتبهاي عرفاني و در همۀ اديان ديده ميشود اما متأسفانه يكي از بزرگترين آموزههايي است كه بسيار كم به عمل آمده است. تعليمي ساده است كه به غايت پيچيده و تا حد زيادي دور از دسترس عامه است. بعضيها اين را خلاصۀ عرفان و همچنين طريقت دانستهاند.
اما سومين نظريه اي كه دربارۀ گذشته وجود دارد را شايد بتوانيم در كلمۀ «مرور گذشته» خلاصه كنيم. مرور گذشته هم تقريباً در همۀ فرهنگهاي معنوي در ملل مختلف ديده ميشود و قدمت آن مانند دو مورد فوق، نامعلوم است. شايد مكتب شمنيزم بيش از هر مكتب ديگري، آشكارا در بارۀ مرور سخن گفته است…
در تعاليم الاهيسم (به روايت ايلياما) نظريۀ ديگري در بارۀ مرور مطرح مي شود. ايليا از مرور خلاق ميگويد. از بازيافت گذشته؛ مرور اقتداري گذشته و احاطه بر آن.
- اگر گذشتۀ انسان مطلوب است كه اين نياز به جبران ندارد اما اگر گذشتۀ ما چيزي نيست كه ميخواهيم، اگر گذشتۀ ما نامطلوب است، اگر اشتباهات زيادي در گذشته مرتكب شدهايم، پس چاره چيست؟ درس گرفتن از آن؟ (1)
ايلياما ميگويد درس گرفتن از گذشته كافي نيست. و دربارۀ رها كردن و پشت كردن به گذشته ميگويد «خطرناك و مخرّب است.»
- اگر در گذشته اژدها پروراندهاي و گذشتۀ تو آنقدر از كارها و فكرهاي خطرناك اشباع شده كه گويي مبدّل به اژدها شده، پشت كردن به آن مرگآور است. حتي اگر تو بتواني آن را آنطور كه عرفان ميگويد رها كني و از زير بار همۀ كاشتهها رها شوي، حتي اگر هم موفق شوي، او تو را رها نميكند و تو را ميبلعد. (2)
پس راه حل كدام است؟ ايلياما چاره را در مهار آن ميداند؛ در بازيافت اين گذشتۀ از دست رفته.
- گذشتهات را بياب. پس آن را به دقت، با مشاهده مرور كن. اگر خوب است يا بد، آن را دوباره به دست بياور. اگر آتش كاشتهاي يا درخت ميوه، بخشي از عمر و حيات تو رفته است پس آن را بازيابي و سپس آن را مبدّل كن به آنچه براي حالا و آينده ميخواهي. (3)
از ديدگاه ايلياما اين كار نه تنها براي هر انسان بلكه براي ملل و جوامع نيز لازم است.
- براي تغيير سرنوشت يك ملت ميبايست ابتدا آنها گذشته خود را مرور كنند… (4)
چطور ميتوان از بار خطاها و اشتباهات گذشته رها شد؟ اديان ميگويند با «توبه». اين واقعيت است اما برداشت عمومي ما دربارۀ توبه، درست و كامل نيست. زيرا ما اغلب توبه ميكنيم اما همچنان تحت تأثير چيزهايي هستيم كه در گذشته ذخيره كردهايم.
- زندگي انسان را ميتوان به يك ساختمان سه طبقه هم تشبيه كرد. زيرزمين مانند گذشته است. و حالا بر اساس گذشته بوجود آمده بنابراين كاملاً و هر لحظه تحت تأثير آن است. آينده سومين طبقه است كه بر مبناي حال، موجود است. پس گذشتۀ ما، حالاي ما و حالاي ما آيندۀ ما را مي سازد. (5)
و جملات ديگري درباره نظريه مرور خلاق:
- ما بايد گذشتة از دست رفته را با مرور اقتداري و عملي آن بازيابي و جبران كنيم. (6)
- گذشته را با مرور آن ميتوان مهار كرد و توان آن را به كنترل درآورد. (7)
- گذشته بخش مهمي از زندگي ماست؛ قسمت عظيمي از سرمايۀ حيات ما. نبايد آن را رها كرد چون بخشي از وجود ما و ركني اساسي از زندگي ماست. نميتوان آن را ناديده گرفت چون زنده و فعال است و منشاء بسياري از اوضاع و احوال ما در زمان حالا و آينده است… بايد گذشته را مهار كنيم و قدرت آن را به كنترل درآوريم. اگر در گذشته به انحراف رفتهايم بايد از اين انحرافات و اشتباهات و شكستها حداكثر استفاده را براي حال و آينده داشته باشيم؛ اين ميشود تبديل گذشته… (8)
- شايد لازم باشد بعضي از صحنههاي گذشته را كه در آن دچار شكست و اشتباه شده اي مستقيم يا غيرمستقيم تكرار كني و اين بار آن را با موفقيت و اقتدار، و در مسير درست تجربه یا از آن عبور کنی. (9)
- پشيماني از گذشتۀ نامطلوب، براي جبران آن كافي نيست. اگر تو دوباره در آن شرايط قرار گرفتي و اين بار با قدرت و اقتدار، عبور موفقي از آن داشتي، نشانهاي است از آنكه اين گذشته را جبران كرده اي. (10)
- اگر در گذشته مشغول ذخيره كردن سم به جاي دارو بودي بخشي از زندگي را از دست داده اي و چنان از دست دادهاي كه ممكن است ديگر قسمتهاي زندگيات هم از دست برود. حالا بايد چه كار كرد؟ با مرور خلاق و جبران اقتداري ميبايست آن همه سم را به دارو تبديل كرد. اگر اين گذشته را رها كني شايد نابود شوي و چطور ممكن است كسي با چنين گذشته اي، با تأثير خروارها سم، در زمان حال و فقط در زمان حال زندگي كند… (11)
- براي رهايي از تأثيرات گذشته بايد آن را به كنترل درآوريم. براي كنترل آن، بايد آن را بشناسيم و مشاهده كنيم. سپس از مشاهدات خود جدا شويم. بايد عملاً و از راهي مطمئن از گذشته نامطلوب خود جدا شويم و از اين طريق آن را مهار كنيم… بازيافت گذشته، بازيافت بخش عظیمی از زندگي ماست. (12)
مؤلف: پِريا (شباب حسامي)؛ با نظر و راهبرد ايلياما و انعكاس ديدگاه ايشان
[1] مؤلف: پِريا (شباب حسامي)؛ با نظر و راهبرد ايلياما و انعكاس ديدگاه ايشان
[2] در اين باره احاديث متعددي وجود دارد از جمله: العقل حفظ التجارب، و خير ما جربت ما وعظك؛ عقل، نگهدارى تجربهها است و بهترين تجربه ها آن است كه به تو پند دهد. همچنین: خرد قريحهاى است كه با دانش و تجربه زياد مىشود؛ خرد، اندوختن تجربه هاست؛ اندوختن تجارب اصل خرد است.