سه كليد رهبری

نوئل م. تيكي

ترجمه: فرديس فيض‌بخش

   مهم‌ترين وجه تمايز شركت‌هاي برنده از بازنده چيست؟ درآمد سالانه شركت‌هاي برنده همواره رو به رشد است. آنها نه‌تنها هزينه‌ها و مخارج را كاهش مي‌دهند بلكه سرمايه‌ها را نيز به سود مي‌رسانند.

   اين شركت‌ها توسط مردان و زناني رهبري مي‌شوند كه خود، پرورش‌دهنده رهبران ديگر در همه سطوح هستند. در جايگاه يك رهبر حتي اگر آنقدر باهوش باشيد كه بتوانيد آينده را پيش‌بيني كرده و براي تغييرات بزرگ اقتصادي و اجتماعي پيش‌ِرو مهيا باشيد اما بدون استفاده از انرژي، تعهد و توانايي تمامي كاركنانتان هرگز نخواهيد توانست پاسخگوي تقاضاي موجود باشيد. آزمون نهايي براي يك رهبر، حصول موفقيت پايدار است كه اين امر خود نيازمند پرورش مستمر رهبراني براي آينده مي‌باشد.

   تمامي هزينه‌اي كه براي ارتقاء رهبري در سازمان صرف مي‌كنيد اگر چنانچه حداقل با همان ميزان زمان و تلاش از سوي خودتان همراه نباشد عملاً نتيجه ناچيزي خواهد داشت. اگر بگوييم كه موفقيت بلندمدت، مستلزم داشتن رهبران قوي در تمامي سطوح سازمان است بنابراين آموزش، هدايت و پرورش ديگران براي مديران ارشد، يك استراتژي ضروري خواهد بود. بهترين رهبران به خوبي مي‌دانند كه موفقيت آنها تا چه حد به موفقيت ديگران گره خورده است و براي همين هم هيچگاه نبايد از هدايت و آموزش ديگران دست كشيد. اين رهبران، هرساله صدها ساعت را صرف مبادله افكار، شناسايي نيازها و بهبود مهارت‌هاي همكارانشان مي‌كنند.

به همين منظور در اينجا سه عنصر كليدي در موضوع رهبري را مطرح مي كنيم:

٭ انتقال ديدگاه

   به عنوان يك رهبر، شما بايد موضع مشخصي را به وضوح بيان كنيد. شما بايد در مورد اينكه چه كسي هستيد، چرا اينجا هستيد و همين‌طور چگونگي عملكردتان به شكلي شفاف و متقاعدكننده صحبت كنيد. همچنين شما نيازمند ايجاد انرژي عاطفي مثبت و اشتياق در ديگران هستيد. آري، براي روبه‌رو شدن با واقعيت و گرفتن تصميمات دشوار، به شور و اشتياق نيازمنديد. در لحظات حياتي، هنگامي كه مجبور به اقدامات سريع و دشوار هستيد، اين مسئوليت به طور منحصربفرد مربوط به شماست. اين امر ممكن است گاه موجب نامحبوب شدنتان شود و به همين دليل هم اشخاصي كه نياز دارند همواره مورد علاقه باشند، به ندرت رهبران كارآمدي خواهند شد. رهبران بايد هرچيز را آن‌طور كه واقعاً هست ببينند و واكنشي درست و به‌جا داشته باشند..

٭ داستان رهبران

   انسان‌ها افكارشان را در قالب يك داستان روايي شكل مي‌دهند. اشخاص، خانواده‌ها، شركت‌ها، انجمن‌ها و ملت‌ها همگي قصه‌هايي دارند كه به آنها كمك مي‌كند تا به خودشان و جهان معنا بدهند. رهبران مي‌توانند سه نوع داستان داشته باشند: 1) داستان “من كيستم؟” كه در آن، رهبران خودشان را توصيف مي‌كنند؛ 2) داستان “ما كيستيم؟” كه در آن، هويت گروه را به روشني بيان مي‌كنيم و 3) داستان “كجا مي‌رويم؟”. از قدرت داستان‌گويي به گونه‌اي مؤثر استفاده كنيد و افرادتان را در مركز داستان‌هايتان قرار دهيد. داستان‌گويي راهي است كه انسان‌ها به وسيله آن از ديگري مي‌آموزند و ارتباط برقرار مي‌كنند.

٭ تعليم گرفتن و تعليم دادن را بياموزيم

   بهبود بخشيدن به استعداد رهبري كار رهبران است. ارزش‌ها، ايده‌ها و داستان‌هايي را با انسان‌ها سهيم شويد. مشاورين بيروني نمي‌توانند در استعداد رهبري پيشرفت بلندمدت و پايداري ايجاد كنند. اين وظيفه خودتان است. براساس دانش متعارف، براي پرورش رهبران بايد مجموعه‌اي از قابليت‌هاي رهبري را ايجاد كرد و سپس به شيوه‌اي افراد را حول اين قابليت‌ها به پيشرفت واداشت. اما در اين رويه، نكته‌اي جا افتاده است و آن رهبراني هستند كه به همكاران خود آموزش مي‌دهند. اشخاص مي‌خواهند كه رهبرشان در چشمشان بنگرد و بگويد: “اين هدفي است كه شركت ما به سوي آن مي‌رود و اين چيزي است كه ما از مديران براي رسيدن به اين هدف مي‌خواهيم.” لازم است كه رهبران، شركت را به يك فضاي ياددادن و يادگرفتن تبديل كنند، مكاني كه در آن، امكان به‌وجود آمدن رهبران جديد وجود دارد، جايي كه در آن رهبران به رهبران مي‌آموزند.

   رهبران هم به‌ طور ذاتي ويژگي‌هاي رهبري داشته‌اند و هم پرورش يافته‌اند. با تعليم، تعهد و كار زياد، هر گروهي از افراد مي‌تواند در توانايي‌هايش پيشرفت كند. هر شركتي كه براي رهبر ساختن از افراد زمان صرف مي‌كند، بسيار جلوتر از رقبايش خواهد بود. آيا همه رهبران براي كار در سطح بالا كانديد هستند؟ مسلماً نه. ولي آيا مي‌توانند بسيار بهتر از آن چيزي باشند كه اكنون هستند؟ قطعاً. همه ما مي‌توانيم ايده‌هايمان را مؤثرتر كنيم و ارزش‌هايمان را به روشني هرچه بيشتر بيان كنيم و تواناييمان را در تصميم‌گيري‌ها افزايش دهيم. بنابراين ارزش آن‌را دارد كه براي پيشرفت هركس تلاش كنيم.

   شركت‌هاي بازنده، حوزه رهبران بالقوه‌شان را ناديده مي‌گيرند و منبع توسعه‌شان را تنها در اختيار كساني مي‌گذارند كه فكر مي‌كنند بيش از همه جلو خواهند رفت. ناگزير آنها استعدادهاي بسياري را ازدست خواهند داد. اما شركت‌هاي برنده به طيف وسيعي از مهارت‌هاي رهبري توجه مي‌كنند و نه صرفاً به موفقيت در يك پروژه. آنها به سرمايه‌گذاري براي پيشرفت هر فرد ديگري ادامه مي‌دهند. اين رويكرد حساب‌شده‌تر كمك مي‌كند تا همه افراد بيشترين كارايي را داشته باشند.

   براي آنكه معلم بزرگي باشيد بايد شاگرد بزرگي باشيد. مؤثرترين معلمين و رهبران به شما خواهند گفت كه خودشان به اندازه كساني كه به آنها آموزش مي‌دهند و يا هدايتشان مي‌كنند، رشد مي‌كنند. بايد شكست‌هايتان و شك‌هايتان را نيز مانند كاميابي‌هاي خود با ديگران سهيم شويد. نمي‌توانيد در پس موقعيتتان مخفي شويد. بايد بي‌ريا باشيد. راستي‌ها و ناراستي‌ها نهايتاً آشكار خواهند شد.

   موفقيت بلندمدت رهبران، براساس آنچه امروز و فردا به دست مي‌آورند سنجيده نمي‌شود بلكه اين موفقيت پس از 15 سال از زمان كنوني مشخص خواهد شد، يعني زماني كه نسل جديدي از رهبران، هدايت شركت را به دست گرفته‌اند.

درباره نويسنده:

نوئل م. تيكي (Noel M. Tichy)، مشاور و مدرس مديريت منابع انساني در دانشگاه ميشيگان آمريكا و مدير برنامه جهاني رهبري است. وي مؤلف كتاب “موتور محرك رهبري” نيز مي‌باشد.

منبع:

Leadership Excellence, March 2006

نشریه تفکر متعالی شماره پنج– پاییز 85