سرمایه و اقتدار باطنی (۳)

آشنایی با نیروی سبز و آبی (۱)

(از مقدمه)

… این را با مثال روشن کنیم. در دنیای روزمره، پول، نماد و برآیند قدرت است. با پول می توان هر چیزی و هر شیئی را خرید. بعضی ها هم که معتقدند همه چیز حتی خوشبختی، عشق و معنویت و هر چیز دیگری را هم می توان خرید. اما لااقل این روشن است که از طریق پول به اکثر خواسته ‌های مادی می توان رسید. مهم نیست که جنس این نماد چه باشد. پول کاغذی، چک بانکی، چک دستنویس، یک رسید یا سند مالی یا سکه و شمش یا چیزهای دیگر. مهم ارزش و اعتباری است که پشتوانه و پشتیبان آن پول است که به آن قدرت برخورداری و خرید می‌ دهد. بنابراین در زندگی مادی، اندازۀ پول، تبدیل شده به اندازه قدرت خرید و اختیار ما. اگرچه ظالمانه به نظر می ‌رسد. در سیستم‌ های دیگری که به موازات زندگی روزمره وجود دارد قدرت و پول، معناها و نمادهای دیگری دارند. مثلاً در سیستم و دنیای ورزش، اندازۀ مهارت و ورزیدگی معادل همان اقتدار و پول (در آن حیطه) است. در اکثر رشته ‌ها، تمرینات و تجربه‌ های فرد و توانایی او در موفقیت، تقریباً معادل است با همان مفهوم پول در دنیای روزمره. در سیستم جنگ و مبارزه، توانایی جنگی فرد، تعیین کنندۀ اعتبار و جایگاه اوست. حالا شما می ‌توانید دهها سیستم مشابه را مثال بزنید و معادل های پول، اقتدار، قدرت و اختیار را در آنجا بگویید.

وقتی به سراغ سیستم‌ های باطنی و حیطه ‌های اسراری می ‌رویم در آنجا هم با نمادها و برآیندهای قدرت و اختیار مواجه هستیم. در سیستم‌ های باطنی هم، همه چیز را سرمایه فرد تعیین می‌ کند، با این تفاوت که جنبه ‌ای باطنی دارد و البته با اسم‌ های مختلف. مثلاً در بعضی مکتب ‌ها به این سرمایۀ باطنی، باراکا، چی (شی)، مانا، اُمنا، پرانایاما، آتش روح (و …) می‌ گویند. این مانا؛ (…) انرژی و آتش درونی، مطابق توصیف مکتب‌ های باطنی و ادیان (و حتی طبق علوم جدید) به رنگ ‌های مختلفی است. بنابراین انواعی از ماناها، آتش ها و نیروهای چاکرایی داریم با رنگ‌های مختلف…

در البالا (علوم باطنی الاهیسم) به هفت نوع نور و آتش، و بنابراین به هفت رنگ و هفت روح (…) پرداخته شده که در کلام خدا آمده است… و عجیب ‌تر اینکه حتی در برخی از ادیان و مکتب‌ های باطنی، خداوند همانند آتش یا خود آتش توصیف شده. مثلاً کتاب مقدس خداوند را مانند آتشی سوزاننده توضیح می ‌دهد. آتشی که به تعبیر مکتب ‌های باطن‌ گرای تفسیری، آتشی بلعنده است که همه چیز را می‌ خورد و همۀ آتش ها را هم می‌سوزاند (…) و البته به این تضاد پاسخ می‌ دهد که نور و آتش بی‌ نهایت را چگونه می ‌توان گرفت و نابود نشد؟ و بعد در آنجا بر اساس رنگ ‌های آتش توضیحاتی می ‌دهد[۱]

روح هفتگانۀ خدا، فرشتگان هفتگانه، هفت آسمان که بالای سر شماست… نور یا آتش سبز و آبی (و …). هر شعلۀ آبی (هر شعاع آبی رنگ نور) از مجموعه ای از نقطه های آتش آبی (یا همان نور آبی) بوجود آمده. فرد ۷۰ نقطۀ آبی (۷۰ نقطۀ نور و آتش خلاق) را جمع و یکپارچه می ‌کند (که این یک قرارداد اما با تعریف مبتنی بر کلام خداست) و بنابراین یک شعلۀ آتش آبی (یا شعاع آبی) را بوجود می آورد.[۲]

در گذشته‌ ها و در علوم باطنیِ قدیم به این ۷ نوع سرمایه و اقتدار (که از مبانی هفت سطح فراجذب می ‌باشند) اسامی متعددی داده شده[۳] اما در برخورد با این اسامی متعدد باید به یاد داشت که ما با مفاهیم ثابت و مشترکی مواجه هستیم…

با طلای آبی (همان نور یا آتش آبی) می ‌توان خواسته ‌هایی فوق العاده و خارق العاده و در عین حال بالایی و باطنی (که در لوح تقدیری و سین‌ طارای فرد وجود دارد) را به تحقق رساند. و با شعلۀ سبز (متشکل از ۷۰ نقطه سبز) می توان خواسته‌ ای فوق العاده را (با همان شرط لوح و سین‌طارا) در زندگی روزمره و معمول فرد به تحقق رساند… شاید به نظر برسد که شعله سبز همان کار پول را انجام می‌ دهد اما تمایزها و تفاوت‌ هایی وجود دارد. مثلاً ممکن است شما زمینی را بخواهید بخرید که از نظر قوانین یا سایر محدودیت ‌ها غیرممکن است که آن را بتوان با پول، هر مقدار هم باشد، خرید. اما با شعلۀ سبز (اقتدار و آتش سبز) می ‌توان همان زمین را گرفت. یا همین مثال را به ازدواج و سایر موارد مشابه گسترش دهید. یکی از چند تفاوت عمدۀ دیگر آتش و اقتدار سبز، موضوع هماهنگی است. ممکن است خیلی چیزها را با پول بتوانیم بخریم اما دارای تأثیرات آشفته ‌ساز، ویرانگر و منفی، و اصطلاحاً ناهماهنگ باشد، اما وقتی خواسته‌ ها با قدرت و آتش سبزرنگ محقق می ‌شوند، حتماً دارای هماهنگی‌ های ارتعاشی، تقدیری و سین ‌طارایی‌اند بنابراین دارای اثرات جانبی مثبت و خلاق فراوانی هستند. اما آتش آبی (نور آبی) غالباً در ارتباط با خواسته‌ های سطح اول به بعد بکار می‌روند. مثلاً فردی که می ‌خواهد از توانایی خاصی در شاخه‌ های باطنی بهره‌ مند شود، این کار صرفاً با شعلۀ آبی قابل اجراست یا آنکه می‌ خواهد بیماری مهلک (با ریشۀ غیرمادی) را در خود درمان یا تغییری ژنتیکی در خود یا دیگری ایجاد کند، می‌ بایست از اقتدار و مانای آبی استفاده کند…

به بیان دیگر، شعلۀ آتش آبی را به یک سکۀ طلای کیهانی هم می‌ توان مثال زد و شعلۀ سبز را به یک سکۀ بزرگ (شمش) زمینی یا شاهانه. قدرت آتش آبی چندین برابرِ (که شاید به دهها و صدها برابر هم برسد) آتش سبز است. فرض کنیم یک نفر باید یک دورۀ طولانی قرص و دارو را مصرف کند تا بیماری سخت و شدید او درمان شود (و این یک بیماری خاص با احتمال درمان اندک است) اما آتش آبی (نیروی آبی) مانند یک آمپول قدرتمند (در این مثال) است که می‌ تواند جایگزین همۀ آن داروها شود و زمان را هم بسیار کوتاه کند…

خطوطی از ادامۀ  مباحث:

  • نیروهای سبز و آبی (…) را چگونه می ‌توان تولید کرد؟
  • آتش سبز و آبی (…) با چه روش‌هایی هدر می‌ رود یا افزایش می‌ یابد؟
  • نحوۀ ذخیره این دو نوع نیروی تعیین‌ کننده چگونه است؟
  • تبدیل نیروی خاکی به آتش سبز یا آبی چگونه صورت می ‌گیرد؟
  • شاخص ‌هایی مانند رابطۀ جنسی، تولید مثل و روابط عاطفی چه تأثیراتی (از نظر اندازه و حوزۀ تأثیر) بر انواع نیروها می‌ گذارد؟
  • روش ‌های ذخیره و افزایش این نوع نیروها چیست؟
  • رابطۀ نیروهای آبی و سبز با شش نیروی جهانی در ستارۀ داود و سلیمان چیست؟

نویسنده: پِریا (شباب حسامی)

برگرفته از مجموعه کتب باراکا و نوحالا (فراجذب)

کتاب سه نیروی بالایی در شش نیروی جهانی

 

[۱] – توضیح بیشتر در پیوست کتاب «تئوری های پنهان در کتاب مقدس (از مجموعه نظریه های باطنی)؛ بر اساس تعالیم معلم بزرگ»

[۲] – اصطلاحاً و متناسب با زبان و اصطلاحات روزمره عمومی به آن می ‌گوییم یک واحد آبی یا به اصطلاحِ چند سال اخیر می گوییم بیت کویین (به معنای یک بیت کوین ملکه) که در اصطلاح قراردادی ما، معادل تعداد زیادی بیت کوین است. در همین قراردادها به شعله سبز، در این زمان، اصطلاحاً بیت کوین گفته می شود… این قرارداد، برای نامیدن نیروهای سبز و آبی، چند سال قبل و با پیشنهاد یکی از دوستان به این متن اضافه شد و از نظر مفهومی اعتباری ندارد مگر برای محسوس شدن بیشتر موضوع شعله ‌ها  و نیروهای سبز و آبی.

[۳] – مراجعه به فرهنگ اصطلاحات الاهیسم و اِلبالا