هنر رؤیابینی (قسمت دوم)

همچو دیگر پدیده‌های باطنی، رؤیابینی نیز تاکنون در سطح متعارف (عمومی و عامیانه)، نامتعارف (خاص و غیر عمومی) و اسراری به تجربه بشر رسیده است.

براساس هنر رؤیابینی در الاهیسم و آنچه دانش روح‌زایی در این‌باره بیان می‌کند، رؤیابینی و رؤیاها در سه حیطه کلی اتفاق می‌افتند. حیطه اول، رؤیاهای مردمی‌است. این حیطه دارای دو سطح است. یک سطح آن شامل رؤیاهای عادتی و همه‌گیر است که تقریباً همه مردم آن را می‌بینند. سطح دوم، رؤیاهای زنده و قطره‌ای است. رؤیاهایی خاص که برای عده کمتری از مردم رخ می‌دهد. دو حیطه دیگر رؤیا عبارت است از رؤیابینی نبوی و هنر رؤیابینی خلاق که هر یک از این‌ها نیز خود دارای حوزه‌ها و سطوح مختلفی‌اند.
قاعدتاً همه شما کم و بیش با رؤیابینی، آن‌طور که برای همه مردم اتفاق می‌افتد، آشنایی دارید. این نوع خواب‌ها عموماً انعکاس تمایلات، ترس‌ها و فشارهای درونی انسان هستند. از چیزی می‌ترسیم و در عالم خواب، ترس خود را که اکنون به یک تصویر فیلم مانند تبدیل شده، می‌بینیم. به چیزی میل داریم و نتوانسته‌ایم میل خود را آن‌طور که باید، به عمل در آوریم بنابراین خواسته یا تمایل ما یا نیمه‌کاره مانده، یا سرکوب شده یا هنور فرصت بروز پیدا نکرده. بنابراین همین تمایل بروز نکرده (به هر دلیل) خودش به یک صحنه رؤیا تبدیل می‌شود. مجموعه چیزهایی که در طول بیداری توجه ما را به خود جلب می‌کنند و تفکر ما را به خود مشغول می‌سازند، اگر حسابشان در همان زمان بیداری تسویه نشود، خود را به شکل متناسب در عالم رؤیا بروز می‌دهند…
بعد از رؤیاهای عادتی معمول که برای اکثر مردم رخ می‌دهد گروه دیگری از رؤیاها قرار دارند که تعداد کمتری از مردم موفق به تجربه آن می‌شوند. این‌ها رؤیاهای خاص هستند. و اما رؤیاهای خاص. این رؤیاها گاهی و آن هم برای معدودی از مردم اتفاق افتاده و ممکن است اتفاق بیفتد. اما همین گه‌گاه بودن چنین رؤیاهایی نشان‌دهنده آن است که می‌توان از راه‌هایی، این حیطه رؤیابینی را از طرق هماهنگی به کنترل درآورد. به عبارتی چنین رؤیاهایی را به صورت کنترل شده و گزینشی تجربه کرد. در الاهیسم و دانش روح‌زایی، به چنین رؤیاهای خاصی «رؤیاهای زنده و قطره‌ای» گفته می‌شود. حیطه «رؤیاهای زنده» دومین حیطه از جهان رؤیابینی است. اگر مرحله اولیه خواب دیدن را که رؤیاهای فراگیر و عمومی است، رؤیاهای مرده و نیمه‌جان فرض کنیم، رؤیاها پس از عبور از این مرحله عادتی و همگانی، به دلیل تماس با «آتش روح» دچار «تولد» شده و زنده محسوب می‌شوند . . . رؤیاهای زنده، همان‌طور که از نامشان پیداست زنده هستند و بنابراین حامل قطراتی از نور و حیات می‌باشند. از این‌رو در روح‌زایی به آن‌ها رؤیاهای «قطره‌ای» هم گفته می‌شود. رؤیاهای قطره‌ای ممکن است برای هر انسانی رخ دهد اما برای عده معدودی، این رؤیاها به صورت مکرر اتفاق می‌افتند.
این قطرات نور که به صورت رؤیا تجسم پیدا کرده‌اند می‌توانند حامل اخباری از گذشته و آینده باشند یا ناشناخته‌ها و ناگفته‌های زمان حال را بیان کنند. بسیاری از مردم ممکن است خواب‌هایی دیده باشند که در آینده عیناً یا مشابه آن اتفاق افتاده باشد یا در خواب متوجه چیزهایی شده باشند، که در بیداری قادر به دانستن آن‌ها نبوده‌اند. نمونه‌های زیادی وجود دارد که افراد در طول خواب به راه‌حل مسائل خود دست پیدا کرده‌اند. تقریباً در بیشتر مواقعی که حادثه‌ای طبیعی به ویژه حوادث ناگوار رخ داده است، افرادی قبلاً آن‌را در پرده یا به صورت مستقیم، در خواب دیده‌اند . . .
البته موضوع رؤیاهای قطره‌ای همیشه هشدارها و بشارت‌ها و دسترسی به اطلاعاتی درباره گذشته و آینده نبوده بلکه بعضی از این قطرات رؤیا، در درونِ خود، حاوی انرژی بوده‌اند. این شکل از رؤیاهای انرژیایی ممکن است برای رؤیابین، انرژی شفابخش یا مخرب را به ارمغان آورده باشند. حتی شکلی از رؤیاهای انرژیایی وجود دارد که شخص بعد از دیدن آن، تا پایان عمر خود واجد نوعی انرژی (و اکثراً انرژی شفابخش) بوده است. بنابراین شخص بعد از دیدن چنین رؤیایی در اثر ارتباط گرفتن از طریق این رؤیا به یک شفادهنده (با انرژی محدود) تبدیل شده است . . . رؤیاهای زنده گاهی می‌توانند به صورت مشاور و راهنما عمل کنند. یعنی بر اساس آنکه زنده‌اند، در طول بیداری، رؤیابین بر اثر تمرکز بر آن، با آن مشورت کرده است و از طریق آن راهنمایی شده است. چنین رؤیاهایی، حتی گاهی در طول زمان، نقش یک معلم را برای فرد ایفا کرده‌اند. به عبارتی شخص، رؤیایی دیده است که این رؤیا در شرایط مختلف، به صورتی راهگشا و راهنما تفسیر و تعبیر می‌شود. این‌گونه رؤیاها (رؤیاهای زنده و قطره‌ای) در مواقعی توانسته‌اند به عنوان واسطه‌ای بین انسان و موجودات غیبی و به ویژه ارواح مردگان عمل کنند. در این شرایط، رؤیابین از طریق خواب خود توانسته است با ارواح رابطه برقرار کند یا اینکه ارواح با او ارتباط برقرار کنند.
رؤیاهای قطره‌ای درواقع قطراتی هستند که از عالم غیب به سمت انسان می‌آیند. اما این قطره‌ها ممکن است آن‌قدر قوی باشند که حتی انسان را، در حین رؤیا، با خود به سفری در حیطه‌ها و زمان‌ها و مکان‌های دیگر ببرند. افرادی که در طول خواب، دارای تجارب واقعی خروج (از جسم) و سفر به نقاط دیگر شده‌اند، ممکن است با چنین قطره‌هایی برخورد کرده باشند . . . رؤیاهای زنده مستقیماً آگاهی و هوشیاری انسان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند و میزان درک انسان را (به طورکلی یا جرئی) تغییر می‌دهند. لذا بسیاری از رؤیابینان، این موضوع (دگرگونی معرفت (را مهم‌ترین تأثیر رؤیا می‌دانند که البته این نگاه در بین همه گروه‌های رؤیابینی عمومیت ندارد . . . در اینجا قصد ندارم به همه مصداق‌های رؤیای زنده و قطره‌ای اشاره کنم؛ این چیزی است که همه ما با کمی‌دقت و جستجو در رؤیاهای خود یا خواب‌های اطرافیان‌مان می‌توانیم فهرست‌اش را به دست بیاوریم. اما این نکته را نگفته نگذارم که اگر قدر رؤیاهای زنده و قطره‌ای را بدانیم و با آن‌ها برخوردی قدرشناسانه و توأم با معرفت داشته باشیم، انتظار می‌رود که رؤیاهای ما مسیر تکاملی خود را با سرعت و جدیت بیشتری طی کنند. در این صورت، قطرات حیاتی نهفته در رؤیا بزرگ‌تر می‌شوند، ظرفیت رؤیاها برای حمل کردن قصدها و نتایج مختلف بیشتر می‌شود، کارهای بیشتری از رؤیاهای ما ساخته می‌شود و کارایی‌های آن‌ها بالاتر می‌رود. رؤیاهای زنده نشانه‌ای از آن هستند که هنوز آتش روح ما خاموش نشده و روح ما هنوز زنده است (اما این، تنها نشانه آتش روح نیست) بنابراین می‌توانیم این آتش را فروزان‌تر کنیم؛ می‌توانیم جرقه را به صاعقه تبدیل کنیم و حتی با پرورش روح خود، کرم شب‌تاب را به خورشید جهان‌تاب بدل نماییم . . . در این مقطع از رؤیابینی (رؤیاهای زنده و قطره‌ای) رؤیاها می‌آیند و می‌روند. هر وقت بخواهند، دیگر نمی‌آیند. خیلی وقت‌ها خبری از آن‌ها نیست و گاهی سرزده پیدایشان می‌شود. در این مرحله، ما هیچ کنترلی بر رؤیاهای خود نداریم. حتی اگر برای کنترل‌شان دست به تلاش بزنیم یا در کمین‌شان بنشینیم (بخوابیم) تا بلکه آن‌ها را در تور (چشمان) خود گرفتار کنیم، ممکن است دیگر هرگز به سراغ ما نیایند. حالت رؤیاها در چنین وضعیتی مثل وقتی است که پرنده‌ای به سراغ ما می‌آید. یک وقت‌هایی می‌آید و یک وقت‌هایی نمی‌آید اگر هم متوجه بشود که خواسته‌ایم او را در تله بیندازیم شاید هیچ وقت نیاید. حتی اگر فضا را شلوغ کنیم و بقیه را هم از موضوع آمدن پرنده با خبر کنیم شاید پرنده وحشت کند و دیگر پیش ما نیاید. اما می‌توانیم کاری کنیم که پرنده، خودش از سر میل و اشتیاق هر چه بیشتر به ملاقات ما بیاید و به عنوان هدیه، او خبرهای بیشتری برای‌مان بیاورد و ما را به نقاط دوردستی ببرد. به همین دلیل است که می‌گویم باید با رؤیاها رفتاری توأم با معرفت و قدرشناسی داشته باشیم.
در وقت دیگری اگر فرصت آن رخ دهد می‌گویم که باید با رؤیاها چطور رفتار کرد؟ چطور قدر آن‌ها را دانست و قدرشناسی کرد؟ چگونه با آن‌ها ارتباط داشت و چگونه با آن‌ها زیست؟ این دانشی است که به درد همه مردم نمی‌خورد بلکه فقط به درد کسانی می‌خورد که درد آن را دارند. ولی کسانی که چنین دردی ندارند این نکته را فراموش نکنند که حتی اگر آنان، به رؤیاهای زنده خود بی احترامی و قدرنشناسی کنند و آن‌طور که باید، با آن‌ها رفتار نکنند، بزودی متوجه این واقعیت می‌شوند که رؤیاهای آن‌ها خودشان مولد درد و زخم خواهند شد. ما به عنوان بشر نیازهای زیادی داریم؛ و نیاز به دانستن بعضی از ناشناخته‌هایی که دانستن‌شان برای ما ضروری است و می‌توانند مسائل مهم ما را حل کنند. نیاز به ارتباط با وجوه دیگر این جهان؛ برای تجربه زندگی جدید. نیاز به تخلیه شدن از انرژی‌های مخرب. نیاز به کسب انرژی‌های زیستی. انرژی‌هایی که می‌توانند بعضی از مسائل مهم ما را حل کنند یا برخی از آرزوها و قصدهای ما را به تحقق برسانند. ما نیاز داریم که کانال ارتباطی با خود را در اختیار غیبی که ما را احاطه کرده است قرار دهیم تا غیب بتواند، هر زمانی که بخواهد با ما گفتگو کند؛ چیزهایی که می‌خواهد برای‌مان بفرستد و پیام‌های ما را بشنود. ما نیازهای بسیاری داریم که از راه‌های دیگر تأمین نشده‌اند یا نمی‌شوند و هنر رؤیابینی (و نخست، رؤیاهای زنده) راهی برای پاسخگویی به این نیازهاست.
از طریق هنر رؤیابینی ما می‌توانیم مسائلی را از زندگی خود حل کنیم که حتی تصور آن مشکل است. با استفاده از امکان رؤیاها که در اختیار تقریباً همه ما قرار دارد، می‌توانیم کاری کنیم که پیش از این حتی در رؤیا هم ندیده‌ایم. این اولین قدم راه رؤیاهاست: «رؤیاها را جدی بگیریم»
براساس تعلیمات معلم بزرگ تفکر (برگرفته از درس‌های روح‌زایی و هنر رؤیابینی خلاق) شرح و بازنویسی: پِریا (شباب حسامی)
پی‌نوشت:۱- قسمت اول این متن در نشریه هنر زندگی متعالی، شماره ۱ شهریور ۱۳۸۱ (و هم‌چنین در نشریه شماره ۱علوم باطنی بهار ۸۳) و مقدمه کتاب رؤیابینی کنترل شده و ارتباط با رؤیاها (نشر حم ۱۳۸۴) به چاپ رسیده است.