بیداری انرژی خلاق روح
در طول زمان بشر از حقیقت ذاتی خود دور شده و ناتوان و ضعیف گشته است.
روح انسان دارای انرژی و قدرتی ذاتی است که در عموم انسانها به صورت خفته و راکد وجود دارد. این نیرو در میان فرهنگ های مختلف شناخته شده است و به اسامی گوناگونی چون “پرانا”، “چی” ، “مانا”، “کندالینی” ، “روح القدس” و… از آن نام برده میشود. در علوم و مکاتب باطنی، روشهای متعددی جهت بیدار و آزاد سازی این نیروی خفته ابداع شده است.
رشد معنوی و اتفاقات شگفت انگیز در زندگی روحی و تحقق خواسته ها حتی موفقیت در زندگی ظاهری، با بیداری انرژی خلاق روح یا کندالینی ارتباط دارد.
در شرق اعتقاد براین است که نیروی خفته کندالینی در مرکز اولین چاکرا (مولاداهارا) که مرکز آگاهی و غرایز حیوانی و پایین ترین چاکراست، مستقر می باشد. بیدار شدن کندالینی، به معنی صعود از این چاکرا و رسیدن به بالاترین چاکرا، مکانی در تاج سر و مرکز آگاهی برتر (ساهاسرارا) است. در حقیقت هر شکلی از زندگی و حیات باطنی که به نام های “فنافی الله”، “سامادهی”، “موکشا”، “اتحاد”، “کاوالیا” و… شناخته شده اند، بیدار شدن کندالینی است.
وقتی کندالینی بیدار میشود جسم فیزیکی تغییرات بسیاری را که عمدتاً مثبت هستند تجربه میکند. با بیداری نیروی حیاتی تمام سلول های بدن شارژ می شوند و جریانی از تجدید حیات آغاز می گردد. صدا، احساسها (حتی احساس به بدن) و هورمون های پنهانی تغییر مییابند. در حقیقت تظاهرات سلولی در بدن و ذهن، بالاتراز سطح معمول، در سطح عالی تر رخ میدهند.
بیداری جزئی و کلی
در علوم باطنی مغز رابه شش بخش و تجلیاتش را هم تقریباً به شش حوزه دسته بندی میکنند(۱) و قسمتهای مختلف آن را با چاکراها مرتبط میدانند. بر حسب درجات بیداری چاکراها، قسمتهای خاموش مغز روشن میشود و این خود نیز باعث فعال شدن نیروهای روحی و روانی میگردد. همان طوری که برای روشن نمودن یک لامپ الکتریکی، آن را به وسیله کلیدی که بر روی دیوار نصب شده است، روشن میکنیم، برای روشن کردن چراغ مغز نیز اقدام دیگری مقدور نیست بلکه نیاز به کلید است. کلید روشن کردن قسمتهای مختلف مغز در چاکراها قرار دارد. گاه در کسی بیداری به میزانی رخ میدهد که شخص میتواند روشن بین یا تله پات باشد اما گاه بیداری به حدی است که یک نوازنده و یا یک نویسنده نابغه بشود.
نابغه کسی است که یک یا تعداد بیشتری از سطوح مغزش بیدار شده باشد. نبوغ دارای انواع و مراحل متفاوت است؛ به طور مثال گاه کودکی از لحاط هوش استثنایی میشود، دیگری شاعراست و به او الهام میگردد، نوجوانی هم موسیقیدان یا مخترع و یا مکتشف میشود.
در مغز گروه نوابغ، بیداری به صورت جزئی رخ داده است. کسانی که ذهن آنها با تبلور نور، حرکت کرده ، بیدار شده و به روشنایی نبوغ رسیده باشد، دریافته اند آنچه که در آنها متبلور شده کل آگاهی نیست و بیداری کلی مغز هنوز حاصل نشده است.
موقعی که کل مغز بیدار میشود و روشنایی حاصل میگردد، فرد تجسم الهی و خدایی کوچک میشود.
موانع بیداری
تمام ادیان الهی اذعان دارند که انسان تجسم قدرتهای آسمانی است. این گفته حضرت علی که میفرمایند: “آیا گمان میکنی تو جرم صغیری هستی، در حالیکه در وجود تو جهان بزرگتری در هم پیچیده و متمرکز شده است”، اشاره به همین مضمون دارد. در قرآن و دیگر کتب مقدس آمده که خداوند از روح خود در انسان دمیده، پس حقیقت وجودی انسان روح خداوند است و روح خدا که از خداست تمامی قدرتها و داناییهای خداوند را دارا میباشد. ولی در طول زمان بشر از حقیقت ذاتی خود دور شده و ناتوان و ضعیف گشته است. در حال حاضر ارتباط لحظهای و عمیق بین انسان و روحاش وجود ندارد و نیروهای روحی به صورت بالقوه در وجود انسان نهفته گردیده است.
روان انسان )کالبدانرژیک( که در کالبد فیزیکی وی نفوذ دارد و نقاط اتصال و ارتباط آنها به صورت مراکز انرژی یا چاکراها شکل گرفته اند، واسط ارتباط بین روح و انسان بشمار میآید. در طول زمان به دلیل جهالت طولانی و دوری از اصل رب، انبوهی از زنگارها و چسبندگیها بر گرد این مراکز انرژی پدیدار گشته و این مراکز قدرت را بسته و غیرفعال ساخته و ارتباط انسان را با نیروهای الهی قطع کردهاست. اگر بخواهیم عوامل اصلی مسدود شدن مراکز انرژی را بیشتر بررسی کنیم، میتوانیم علتهای تعیینکننده زیر را مد نظر قرار بدهیم: ترسها، تردیدها، شرطی شدگیها، عقدههای روانی، تعارضات ذهنی، تمایلات منفی، نیات و برداشتهای مخرب، جهتهای روبه پایین دانش و آگاهی، جهتهای روبه پایین تفکر، نوع و جهت تجارب گذشته و…
هدف، فعال کردن، پاک کردن و بهبود طرز کار این مراکز قدرت درونی است. تصحیح و تغییر مسیرهای ناصواب در زندگی و پیروی از روح خدا موجبات پاکسازی مسیرهای انرژی را فراهم میآورد و اگر انرژی روحی از پایینترین چاکرا به بالاترین چاکرا برسد انسان به سعادت و خوشبختی دست مییابد، بدین معنا که نیروهای روحی فعال گشته و خودآگاهی به بالاترین سطوح هوشیاری که همانا عشق و خلاقیت است دست پیدا میکند.
عوامل مؤثر بیداری انرژی روحی (هماهنگی)
برخورداری از تواناییهای غیرمتعارف، اتفاقی عجیب و غیرطبیعی نیست. این توانایی ها با ذهن و خودآگاه ما ارتباط دارد. مغز به عنوان سخت افزار ذهن عمل میکند و قادر است به سطح بالاتری از آگاهی و حواس پنجگانه برود. نیرویی که موجب بروز پدیده های فوق طبیعی میگردد از سطوح مادی و فیزیکی ناشی نمیشود بلکه به سطوح بالاتر هوشیاری و آگاهی و در جریان بودن نیروی ذاتی روح مربوط است. بروز این گونه اعمال به انرژی بالای روحی نیازمند است. بنابراین باتمرکز و اراده برای انجام عمل خارق العاده نمیتوان به جایی راهبرد، بلکه باید به سطوح بالاتری از انرژی و هوشیاری دست یافت. این توانایی ها عموماً برای ذهنهای آزاد و رها که در سطوح بالای آگاهی و انرژی مستقر هستند، رخ میدهد.
همانطور که گفته شد توانایی بالقوه انجام اعمال خارق العاده در هر کسی وجود دارد، اما برای به فعل درآوردن این توان عوامل بسیاری وجود دارد، عواملی که بر روی فعالیت های ذهنی و رفتارهای ادراکی مانند حالات روانی فرد اثر می گذارند. از جمله این عوامل نیروی باور و ایمان است. تا زمانی که شخص به این باور نرسیده باشد که تواناییهای روحی در انسان وجود دارد، شکوفایی و آشکاری آن رامشاهده نخواهد کرد و هر قدر که نیروی باور از قدرت بیشتری برخوردار و به ایمانی قوی بدل شده باشد هر عملی، شدنی محسوب میگردد. گفته حضرت مسیح(ع) نیز به همین موضوع اشاره دارد: “اگر به اندازه دانه خردلی ایمان داشته باشید میتوانید کوهی راجابجا کنید”.
این موضوع نیز به اثبات رسیده که میتوان از طریق تمرینات متناسب، پرورش تواناییهای روحی راتسریع کرد و کیفیت شکوفایی و رشد آن رابهبود بخشید. همچنین اگر شخصی به صورت محوری بر روی یک نوع مهارت خاص مانند تله پاتی یا جابجایی اشیاء و یا هر نوع مهارت دیگری تمرین کند در انجام بهترِ آن عمل از توانایی بیشتری برخوردار می گردد.
از عوامل مؤثر دیگر زمان و مکان ویژه را میتوان نام برد. برای مثال در ادیان برای دعا و عبادت زمان های بخصوصی تعیین شده است.
میتوان اذعان نمود که در دسترس ترین عامل و اصلی ترین روش بیداری انرژی روحی تسلیم و عشق به خداوند است. در مقام تسلیم حقیقی و عشق به خدا، طبیعت به بهترین شکل عمل میکند و هماهنگی ایجاد می گردد. نیروی عشق از بین برنده موانع جذب روح الهی است.
منابع:
– واتسن، لیال؛ “فوق طبیعت” ترجمه شهریار بحرانی ، احمد ارژمند،تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۹.
– سوامی ساتیاناندا ساراسواتی ؛ “کندالینی یوگا” ترجمه جلال موسوی نسب، ناشرمترجم.
– هامفری، نائومی؛ “مدیتیشن” ترجمهدکتررضا جمالیان،ناشر مترجم، ۱۳۷۰.
– مرکز تحقیقات و مطالعات انرژی زایی- روحزایی ؛ “پدیدههای انرژیی زایی و ردیابی نشانههای روحزایی” نشر حم،۱۳۸۲.
پی نوشت:
۱ – علوم معاصر مغز را به ده بخش تقسیم کرده است.