شفاگری با رؤیا

Healing with dreams

شفاگری با رؤیا

در زمان‌های کهن به نقش رؤیا به عنوان شفادهنده یا کانال شفا بیشتر توجه می‌شد اما با قوت گرفتن دیدگاه مادی این نقش به فراموشی سپرده شد. قصد دارم در این متن، نگاهی کلی به چهار گروه از رؤیاها بیندازم.

رؤیاهای شفادهنده: رؤیاهایی که شفادهنده بوده و حاوی انرژی شفابخش هستند، این رؤیاها از دیدگاه باطنی حامل انرژی شفادهنده‌اند و کسی که در تماس با آنها قرار می‌گیرد بر اثر انرژی این رؤیاها کالبد انرژی‌اش یا حتی کالبد جسمانی‌اش ترمیم می‌شود. بیماری‌ها از هر نوعی که باشند بر بنیادهای انرژیک انسان (کالبد انرژی، مراکز اصلی و فرعی انرژی و شریان‌های انرژی) تاثیر می‌گذارند. انرژی رؤیاهای شفابخش می‌تواند نارسایی‌های انرژیک شخص را کاهش داده یا بر طرف کرده و مستقیما موجب بهبودی شخص گردد.
رؤیاهای شفاگیرنده: این‌ها رؤیاهایی هستند که شخص ممکن است از طریق آنها، انرژی شفابخش را از یک مرجع شفابخش دریافت کند. این رؤیاها بر اثر ارتباط روحی‌ای که ایجاد می‌کنند نتیجه درمان‌کنندگی را با خود دارند. اکثر این نوع رؤیاها در اثر تماس با ارواح تکامل یافته و بزرگ روی می‌دهد. این نوع رؤیاها مانند کانال ارتباطی مناسبی هستند و به عکس نوع اول از خودشان انرژی شفابخش ندارند. اما موجب بوجود آمدن حلقه ارتباط روحی بین شخص و روحی که دارای نیروی شفابخش است، می‌شوند.
انتقال انرژی شفابخش ارواح تکامل یافته از طریق رؤیا به راحتی و سهولت انجام می‌شود. زیرا در رؤیا موانعی که حکم مختل‌کننده ارتباط روحی و سدکننده این انرژی شفابخش‌اند، کمتر وجود داشته و لذا روند برقراری ارتباط و انتقال انرژی با سهولت بیشتری انجام می‌شود.
نقل میشود، داماد یکی از روحانیون (شیعه) دختری داشت که به فلج مبتلا شده بود و اطباء از درمانش قطع امید کرده بودند. این دختر شبی در رؤیا پدربزرگش (همان شخص روحانی) را میبیند که به او می‌گوید: «دخترم از جابلند شو و راه برو». دختر از خواب بیدار میشود و موضوع را با خواهرش درمیان می‌گذارد. او هم می‌گوید اگر چه این یک رؤیایی بیش نیست اما سعی کن شاید بتوانی راه بروی. دختر فلج سعی می‌کند و با شادی می‌بیند که می‌تواند راه برود و در اثر آن رؤیاشفا یافته است.(۱) هم‌چنین کم نبوده‌اند کسانی که نقل کرده‌اند بعد از دیدن خواب بزرگان، به خصوص ائمه اطهار (ع) شاهد درمان بیماری خود بوده‌اند.
رؤیاهای نسخه‌ای: در این حالت، رؤیا مجرای دریافت نسخه و دستورالعملی است که منجر به شفا می‌شود. به عبارتی رؤیابین در تماس با رؤیاهایش راه‌حل بیماری مورد نظر را از شعور خلاق دریافت می‌کند. این نسخه‌ها می‌توانند عمومی یا اختصاصی باشند یعنی برای موردی خاص کارایی داشته باشند یا کاربرد آنها عمومی باشد.
نسخه‌های مستقیم به وضوح بیان‌گر دستورالعمل برای بهبود بیماری هستند. در صورتی‌که در نوع غیرمستقیم آن معلوم نیست که این رؤیا بیان‌گر نسخه است اما وقتی تفسیر می‌شود معنای آن و ماهیت نسخه بودنش معلوم می‌گردد.
به طور مثال تجربه ای که توسط یک پزشک توصیف شده است شرح می‌دهد که چگونه یک داروی جدید در رؤیا به او نشان داده شد. او می‌گوید: «سگی را دیدم که به گردن و کلیه‌هایش تیر خورده بود. من نسبت به او احساس دلسوزی کردم و او را به خانه برده و از او مراقبت کردم. در کنار سگ به خواب رفتم. و همان زمان رؤیای بدی دیدم ولی رؤیا تغییر کرد و سگ تبدیل به یک انسان شد. او با من صحبت کرد و گفت: «اکنون من به تو ریشه‌هایی را می‌دهم که برای درمان به کار می رود و به تو نشان می‌دهم که چگونه از آن استفاده کنی. هرگاه که متوجه شدی که شخصی بیمار است و نسبت به او احساس دلسوزی کردی، از این دارو استفاده کن، او بهبود خواهد یافت. یکی از این داروها برای درد گلو خوب است.» و این راه‌حل به توصیه‌ای همیشگی برای آن پزشک تبدیل شد که از طریق آن توانست به درمان بیماری بپردازد.
رؤیاهای شفاگر: این رؤیاها مانند سرچشمه نیروی شفابخش هستند. تفاوت این‌ها با رؤیاهای نوع اول این است که رؤیاهای حامل انرژی شفابخش مانند بسته‌ای از انرژی شفابخش است در حالی‌که این نوع رؤیا سرچشمه انرژی شفابخش هستند. در حالت اخیر، رؤیابین می‌تواند انرژی شفابخش را بارها از رؤیایش استخراج کرده و برای شفادهی به کار گیرد. این انتقال انرژی شفابخش ممکن است حتی در بیداری انجام شود. به عنوان مثالی از این گونه رؤیاها می‌توان به موردی که سرخپوست شهودگرا بنام «گوزن سیاه» نقل می‌کند اشاره کرد:
«آن سال زمستان خوراکی گیرمان نیامد چون برف سنگین شکار گوزن را مشکل کرده بود، و از مردم ما خیلی به برف‌کوری دچار شده بودند. … گمان می‌کنم در همین زمستان بود که طبیب مقدسی به اسم خزنده در اردوگاه به راه افتاده بود و برف‌کورها را درمان می‌کرد. روی چشمشان برف می‌گذاشت و پس از خواندن سرود مقدس خاصی که در رؤیا شنیده بود، ضربه ای به پس سر آنها می‌زد و آنها دوباره بینا می‌شدند…(۲)».

درواقع این مرد با منبعی از نیروی شفابخش از طریق رؤیایش در تماس قرار گرفته که می‌توانسته نیروی شفادهی را بارها مورد استفاده قرار دهد.

تالیف: امیررضاالماسیان
مشاور: پِریا (شباب حسامی)

پی‌نوشت:
خوشایند زندگی خویشاوند مرگ. غلامرضا گلی زواره. نشر حضور
گوزن سیاه سخن می‌گوید. جان ج نیهارت. ترجمه ع.پاشایی، نشر میترا