نیروهای پنهان هستی
تا وقتی که اسکناس های اصلی وجود نداشته باشند، اسکناس های جعلی به جریان نمی افتند؛ تا وقتی که پدیده های روانی واقعی وجود نداشته باشند، هیچکس نمیتواند پدیدههای روانی تقلبی بسازد.
با نگاه به دنیای اطراف خود، متوجه میشویم برنامهای برتر و حاکم وجود دارد که پیچیدگی های این عالم بیکران را هماهنگ کرده و نظم میدهد. با بررسی هر موجود زنده هر چقدر هم که ساده باشد، به نظم گستردهای که در اجرای آن تحت معیار خاصی سازمان یافته است، پی میبریم.
ما در میان نیروهای ناپیدایی زندگی میکنیم که گرداننده کائنات و تمام اجزای هستی اند. این نیروها خارج از سطح مادی میباشند و به ابعادی از جهان هستی تعلق دارند که با سطوح دیگری از آگاهی، که ما به آن عادت نکرده ایم، ادراک و دریافت میشوند.
در بخش ذهنی و پنهان هستی که با حواس ما غیرقابل درک و با دستگاههای دقیق غیرقابل اندازه گیری است، حوادث زیادی میتواند اتفاق بیفتد که انعکاس آن در سطح مادی موجودیت یابد. در این دنیای نامرئی، همانند دریا که پر از انواع ماهی هاست، موجوداتی زندگی میکنند، گرچه از بیرون قابل رؤیت نباشند و همان گونه که هنگام شکستن یک سد، آب، سرزمینهای اطراف را فرامیگیرد و درهم میکوبد، گاه این نیروهای نامرئی نیز میتوانند زندگی ما را در هم بپیچند، و گاهی هم مانند سپری از ما محافظت کنند.
از آنجا که این نیروها، عالم ما را نگه میدارند، همه ما به طور طبیعی در میان این نیروها و موجودات حرکت میکنیم، حتی اگر از آنها غافل باشیم. گاهی برای همه پیش می آید که با این نیروها روبه رو شوند. چگونگی روبه رو شدن با این نیروها، متفاوت است. برای مثال ممکن است کسی تحت تأثیر مکانهای خاص با موجودات و نیروهای ناپیدا روبه رو شود. اگر او ذهن آشفته و کدر نداشته باشد، به طور مبهم از وجود چیزی که بر او تأثیر میگذارد و ناخودآگاه او را دگرگون میسازد، آگاه میشود. اما ممکن است مرز میان خودآگاه و ناخودآگاه ذهن شخصی آنقدر متراکم باشد که هیچگاه قادر به درک چیزی که در حال رخ دادن است، نباشد.
بیشک مردم عادی نمیتوانند هیچ تصوری از اموری داشته باشند که آگاهان به قدرتهای ذهن بشر، آنها را به خوبی میشناسند و میدانند چگونه از آنها استفاده کنند. به کلامی دیگر میتوان گفت که ناآگاهی مردم عمده ترین نقش را در به کارگیری علوم غیبی و تکنیکها و روشهای معلوم و عموماً ناشناخته، ایفا میکند. اما افرادی وجود دارند که دارای ذهن پرورش یافته و تواناییهای ویژهای هستند و همانند یک غواص که به عمق دریا نفوذ میکند، میتوانند به عمق این دنیای ناپیدا راه یابند. این افراد گاهاً از تواناییهای خود در جهات مختلف استفاده میکنند.
استفاده از علوم غیبی و باطنی در سطح مادی را، جادوگری مینامند. بخش مهمی از متون جادوگری برپایه بکارگیری دستهای از نیروهای نامرئی و به کنترل درآوردن آنها برای به انجام رساندن مقاصد گوناگون است. همچنین استفاده از نیروهای فوق طبیعی و نامرئی به قصد رساندن آسیب روانی به اشخاص، “تعرض روحی” یا “حمله روانی” نامیده میشود.
بیشترین نوع تعرض روحی و حمله روانی، ناشی از عامل انسانی است. گرچه حملات روانی عمدتاً از روی قصد و نیت خاصی بوده اما در بعضی موارد عمدی نیستند و ممکن است اتفاقی باشند.
آنچه که ما را ملزم به پرداختن پیرامون حملات روانی و شیوههای دفاع در مقابل آن مینماید، میزان اهمیت، حساسیت و جدیت این موضوع و نتایج حاصله از آن است. این کار در عمل با مشکلات زیادی همراه است زیرا ارائه اطلاعات کاربردی در زمینه متدها و شیوههای دفاعی روانی، بدون داشتن دانش کافی درباره نیروهای نامرئی، علوم غیبی، سحر و جادو، حملات روانی و روشهای آن، بسیار سخت است. از سویی روشهای حملات روانی همواره جزو علوم سرّی بوده است و آگاهان از این علوم، دانش خود را همیشه از دسترس عموم پنهان نگاه داشته اند. اما از آنجایی که دایره استفاده از اسرار باطنی در امور ظاهری به سرعت در حال گسترش است، این احتمال وجود دارد که زمان مناسب برای آشکاری بخشی از این اسرار فرارسیده باشد.
در این شرایط این ضرورت احساس میشود که حداقل اطلاعات موجود در دانش متعارف را کسب کنیم. نباید نسبت به تجارب دست اولی که توسط شاهدان بیطرف تایید میشود، بی اعتنا باشیم، خصوصاً که به سختی میتوان زبان علوم غیبی و فرضیه های آن را تبیین عقلانی کرد.
میتوان به هر یک از مواردی که ذکر خواهد شد، برچسب توهم، شیادی، هیستری و حتی دروغگویی محض زد، اما نمیتوان همه آنها را یکجا با این نسبتها رد کرد. تا وقتی که اسکناسهای اصلی وجود نداشته باشند، اسکناسهای جعلی به جریان نمیافتند؛ تا وقتی که پدیده های روانی واقعی وجود نداشته باشند، هیچکس نمیتواند پدیدههای روانی تقلبی بسازد.
ممکن نیست که شهرت ساحران در عصر باستان و ترس از جادوگران در قرون وسطی بدون اساس و جدا از تجربه عملی باشد. انگیزه تمامی آزار و اذیت هایی که در حق ساحران روا داشته میشد، ترس بود و ترس نیز در تجربههای تلخ ریشه دارد. بنابراین وحشت عمومی از سحر و جادو باید منشا و علتی داشته باشد.
قرار گرفتن در مسیر “نیروهای ملکوتی” یعنی ورود به مکاتب علوم باطنی و برخورداری از دانش آنها راهی به سوی تجارب متعالی عرفانی و وسیل های برای برداشتن بار رنجها از دوش بشر است و از طرفی بهترین و مهمترین روش دفاع در مقابل حملات روانی نیز، میباشد.
ادامه دارد.
منبع:
فورچون، دیون؛ روشهای جنگ روانی – ۲، بکارگیری فنون کهن و جادویی، مترجم فرهاد کاظمی، نشرحم، تهران، ۱۳۸۲.