نگاهی به اندیشههای بیورن لومبورگ و فلسفه خوشبینی نوین
بیورن لومبورگ (۱)، استادیار ۳۹ ساله دانشگاه آرهوس (۲) در دانمارک، حرفهای تازهای برای گفتن دارد. در این دوران که بحث پرشور تأثیرات منفی جهانیسازی و تخریب گسترده محیطزیست بالا گرفته، او بر اساس گفتهای قدیمی، چنین استدلال میکند که اینک ما برخلاف تصور رایج، از تمامی زوایا و جوانب در حال بهبود و پیشرفت بیشتر و بیشتر هستیم.
لومبورگ که پیشکسوت فلسفه «خوشبینی نوین» است، میگوید آب و هوا تمیزتر خواهدشد، جنگلها و گونههای زیستی، پایدارتر خواهند شد و بحث برانگیزتر از همه اینکه آنچه دربارهٔ تأثیرات افزایش جهانی دمای زمین گفته میشود، کاملاً غلو شده است. خوشبینی جدید، گرچه وجود سختی و فقر شدید برای تعدادی از افراد جهان را قبول دارد، اما عقیده دارد که اکنون انسانها در سراسر دنیا، بیش از هر زمان دیگری از سلامتی، ثروت و تحصیلات برخوردارند و بیش از هر زمان دیگری در صلح و آرامش زندگی میکنند. لومبورگ و همکارانش بر اساس وقایع گذشته و حال چنین استدلال میکنند که در صد سال آینده، کشورهایی که اکنون توسعه نیافته یا «جهان سوم» نامیده میشوند، ۲ تا ۴ برابر ثروتمندتر از کشورهای توسعه یافته کنونی خواهند بود.
در سال ۲۰۰۱، لومبورگ کتابی را با عنوان «طرفدار شکاک محیطزیست: ارزیابی وضعیت واقعی جهان» (۳) منتشر نمود. او با انتشار این اثر به یک شهرت (و از طرفی نیز یک بدنامی) ناگهانی دست یافت. لومبورگ در این کتاب به انتقاد از دانشمندان، متخصصان محیطزیست، سیاستمداران و دیگر افراد میپردازد. در واقع او باور ذهنی آنها را مبنی بر به آخر رسیدن دنیا و واکنشهای احساسی آنها را در مورد مشکلات اجتماعی موجود مورد انتقاد قرار میدهد. او در این کتاب، اصل اساسی خوشبینی جدید را ذکر کرده و با پیام «رهاکنید این آواز غمناک را، اوضاع آنقدرها هم بد نیست» از این اصل پشتیبانی میکند. ما در این کتاب به جداول آماری زیادی برمیخوریم که برگفته از منابع کشورهای مختلف، آژانسهای سازمان ملل و سازمانهای همکاری و توسعه اقتصادی هستند و لومبورگ از همه آنها برای اثبات دیدگاه خود مبنی بر رو به بهبود بودن همهجانبه وضعیت جهان بهره میبرد.
تاکنون تمامی نشریات مهم بازرگانی جهان از جمله Business Week، Fortune، Forbes و Economist از لومبوگ ستایش و تقدیر کردهاند و نشریه تایم در سال ۲۰۰۴، او را در زمره صد چهره مؤثر سال به شمار آورد. اما فقط تقدیر و ستایش نبود چراکه لومبورگ از سوی منتقدانش مورد حمله هم قرار گرفت (که بعضاً فیزیکی هم بودند). نشریه معتبر علمی Scientific American در سرمقاله خود، کتاب منتشر شده لومبورگ را شدیداً مورد انتقاد قرار داد. در واقع باید گفت که منتقدان لومبورگ، او را از مخالفان جنبش زیستمحیطی محسوب میکنند. در دانمارک یک دادگاه علمی، لومبورگ را به «عدم صداقت علمی» متهم کرد و او را گناهکار شناخت.
توافق در کپنهاگ
لومبورگ در همان نگاه اول، آدم سرزندهای به نظر میرسد. شادمانی و زبان بدن او یادآورد مبلغین مذهبی است که برای دنیا خبرهای خوش به همراه دارند. در واقع تازهترین و بحث برانگیزترین پروژه او با نام «توافق کپنهاگ» نیز همین هدف را دنبال میکند. لومبورگ درصدد است تا برجستهترین اقتصاددانان دنیا را بر آن دارد که ابتدا مشکلات کلان جهان را برحسب ضرورت و اهمیتشان ردهبندی کنند، سپس قصد دارد که رهبران جهان را متقاعد کند تا متفقاً به این اولویتها بپردازند. اما هدف او از این کار چیست؟ لومبورگ در تعریف کلاسیک خود از عملگرایی در خوشبینی جدید میگوید: «ما باید به جنبههای مثبت بپردازیم تا حس بیهودگی بر ما چیره نشود.»
درحقیقت، جنبش او سعی دارد مکتب منفیگرایانه مالتوسیها (۴) را براندازد. لومبورگ چنین استدلال میکند که دقیقاً به خاطر اینکه منابع ما محدود هستند باید تصمیم بگیریم که این منابع را چگونه و به چه روشی تخصیص دهیم تا برای تعداد بیشتری از مردم سود داشته باشد.
زمانی که لومبورگ، مدیر مؤسسه «ارزیابی محیطزیست» بود، این اندیشکده دانمارکی پروژهای را با هدف بهبود وضعیت محیطزیست با استفاده از درآمدهای مالیاتی تعریف کرد. تأمینکنندگان مالی این پروژه عبارت بودند از دولت و مؤسسات دانمارک. در سال ۲۰۰۴ برای شروع پروژه از هشت تن از اقتصاددانان برجسته دنیا دعوت شد تا در کپنهاگ گرد هم آیند. مسئولیت آنها تهیه فهرستی از مهمترین مشکلات جهانی، اولویتبندی این مشکلات، و تقسیم فرضی مبلغ ۵۰ میلیارد دلار بین آنها بود. یکی از اهداف اصلی لومبورگ از این کار، پایان بخشیدن به رویه «ناامیدی و تقدیرگرایی» بود که گروههای توسعه اقتصادی و زیستمحیطی در پیش گرفته بودند.
لومبورگ این هشت ضعلی اقتصادی را (که سه نفر از برندگان جایزه نوبل اقتصاد نیز در میانشان به چشم میخورد)، «تیم رؤیایی» نامید. همانطور که انتظار میرفت رسیدن به اجماع در این جمع هشت نفره، فرآیندی بس طاقتفرسا بود. به گفته یکی از اعضاء تیم، «هرچند اولویتبندی برای حل مسائل کلان جهانی، کاری بسیار دشوار و خطیر است اما مسأله آن است که دیگران دست روی دست گذاشته و هیچ کاری انجام نمیدهند و این بدتر است.»
بالاخره وقتی که در اواخر ماه می ۲۰۰۴، اعضاء تیم در کپنهاگ گردهم آمدند، روند توافق، نرمی بیشتری به خود گرفت. شاید مفیدترین بخش روند رسیدن به یک توافق جمعی، این بود که رقابت عقاید، به فرضیات اجازه ظهور میداد. سرانجام پس از گذشت یک هفته، اقتصاددانان به یک توافق جمعی دست یافتند. بیش از نیمی از رقم فرضی (یعنی در حدود ۲۷ میلیارد دلار) به مبارزه با ایدز و پیشگیری از ابتلاء ۲۸ میلیون مورد دیگر تا سال ۲۰۱۰ اختصاص داده شد. سوء تغذیه شماره ۲ بود: ۱۲ میلیارد دیگر به توزیع مکملهای حاوی ویتامین A، آهن، ید و روی در کشورهای درحال توسعه اختصاص داده شد. ۱۱ میلیارد دلار باقی مانده نیز صرف تجارت، مهاجرت، بیماریهای دیگر، آب و مسائل بهداشتی شد. در این لیست، مسئله گرم شدن سراسری زمین و تغییرات آب و هوایی حاصل از آن، جزء سه مورد آخر قرار گرفت.
پیمان کیوتو
خشمی که کار لومبورگ برانگیخته بود، برخاسته از این تفکر بوده که وی از مخالفان پیمان کیوتو حمایت میکند. پیمان کیوتو، توافقی است برای کنترل افزایش دمای کره زمین و به موجب آن کشورهای صنعتی باید دست به دست هم بدهند تا میزان تولید گازهای گلخانهای را کاهش دهند. اما سِنای آمریکا این معاهده را به رسمیت نشناخته و بوش پسر نیز به شدت با آن به مخالفت برخاسته است.
جرج بوش، پیمان کیوتو را به ضرر آمریکا میداند اما لومبورگ فکر میکند ضرر این قضیه به همه جهان میرسد. او هزینه تغییر آب و هوا را ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار تخمین زده و بر این عقیده است که بیشتر این پول از فشار تحمیل شده بر دنیای تجارت حاصل میشود. لومبورگ معتقد است که: «با چنین پولی میتوان برای تمامی کشورهای در حال توسعه، بهداشت و آب سالم فراهم کرد.» و میگوید: «شخصاً دوست ندارم ببینم نیات خیر مردم صرف انجام کاری میشود که نفع ناچیزی دارد.»
در واقع در توافق کپنهاگ، اقتصاددانان به این اجماع رسیدند که مسئله تغییر آب و هوا در انتهای لیست اولویتها قرار دارد. هرچند خود لومبورگ نیز در کپنهاگ از این مسئله متعجب شده بود اما بر این عقیده بود که این تصمیم، کاملاً عاقلانه است: «تنها فایدهای که کیوتو دارد این است که باعث میشود کشورهای توسعه یافته، وجدان آسودهتری پیدا کنند.»
مفهوم این جمله، این نیست که لومبورگ طرفدار واشنگتن است. او میگوید: «اگر دولت بوش فکر میکند کیوتو معامله خوبی نیست پس پولش را صرف چیزی کند که فکر میکند معامله خوبی است. اولویتبندی یعنی انجام دادن کار نه بهانهای برای منفعل ماندن.»
نویسنده: جاناتان لدگارد
مترجم: مریم مداح
پینوشت:
۱- Bjorn Lomborg
۲- Arhus
۳- “The Skeptical Environmentalist: Measuring the Real State of the World” (Cambridge University Press)
۴- اشاره به پیشبینی توماس رابرت مالتوس (۱۷۶۶-۱۸۳۴) (Thomas Robert Malthus)، اقتصاددان انگلیسی که معتقد بود به زودی و به علت افزایش بیرویه جمعیت، بشر با معضل جهانی گرسنگی مواجه خواهد شد.
۵- Per Stig Moller
۶- Klaus Toepfer
۷- Christian Ege
۸- Patrick Moore
۹- Greenpeace
۱۰- Robert Fogel
منبع:
Jonathan Ledgard, “Bjorn Lomborg Is the World’s Most Optimistic Statisian”, Strategy and Business, Spring 2005
اولین انتشار: نشریه تفکر متعالی، شماره سه