قسمت اول توصیههای معلم بزرگ تفکر به موسسان انجمن متفکران و محققان ایران
قبل از آنکه شروع کنید تمام کنید و پیش از آنکه بروید، به مقصد برسید. پس قبل از تصمیمات خود دوراندیشی کنید و احتمالات و امتدادهای ممکن را ببینید و تدبیر کنید.(۱)
مدیریت را از راه مشاهده مدیریت مدیران بزرگ و نقایص مدیران ناموفق بیاموزید.(۲)
مسائل بزرگ را در دل مسائل کوچک حل کنید و از طریق حل مسائل کوچک به الگوی مسائل بزرگ دست یابید. (۳)
از صفر شروع نکنید. از نقطه پایان پیمایندگان شروع کنید. نقطه شروعتان نقطه تمام دیگران باشد.(۴)
اکثر انسانها برای حل مسائل خود متکی به روشهای مردهاند چون اکثراً مردهاند. آزمون و خطا، تقلید کورکورانه، عمل به اولین فکری که به ذهن میآید، واکنش بر طبق شرطیشدگیها، برخورد خطی و شکننده و سر به سر، غافل از آنکه برخوردهای مرده بازخوردهای مرده در پی دارد.(۵)
وضع توانایی و کارایی مغزی انسان میتواند از چوب خط و چرتکه تا سوپر کامپیوتر و ابر کامپیوتر تغییر کند. طبق این مثال، توانایی فعال شده و فعالیت مفید مغزی اکثر انسانها در حد چوب خط و چرتکه متوقف مانده است و این توقف به حالتی مانند زنگزدگی مغز منجر شده است. به آنچه درباره تفکر گفتهام عمل کنید تا زنگهای مغزتان زدوده شود و توانایی آن بالا برود و بلکه جهش کند. میتوانید با گاوآهن زمین را شخم بزنید، گندم بکارید و ماهها منتظر باشید، سپس از آن مراقبت کنید بعد درو کردن و در آسیاب دستی ریختن و آرد کردن و در تنور زدن و نان درست کردن. با زحمات زیاد میتوانید به محصول نان برسید اما از راههای بسیار سادهتری و با یک هزارم از آن زمان و انرژی و هزینه میتوانید نان بخورید و علاوه بر آن از همه غذاهایی که میخواهید. اما اکثر مردم مثل کسی زندگی میکنند که همه زندگی خود را صرف تهیه چند قرص نان آن هم از سختترین و بدترین راهها کرده است. از آن مردم نباشید و اگر هستید جدا شوید. برای حل مسائل از بهترین و متناسبترین روشها استفاده کنید. (۶)
برای راهاندازی کارها و حل مسائل خطی با دو روش موضوع را اجرا کنید. روش انقلابی و ضربتی، و روش تثبیتی و سیستماتیک. ابتدا اسکلت ساختمان و زیرساخت کلی را برپا کنید و سپس به تکمیل و تزیین ساختمان بپردازید. (۷)
فکر را در ذهن بچرخانید. زودهنگام نظر ندهید. هر فکری که به ذهنتان میرسد زود برای دیگران طرحاش نکنید. حداکثر ایدهها را ببینید و بهترین ایدهها را انتخاب کنید. نظرات خام و غیرمؤثر و سطحی را بیان نکنید و مؤثرترین و غنیترین و پختهترین اندیشههای ممکن را (به تناسب شرایط) بیان کنید.(۸)
هر کاری میتوانید بکنید نکنید، حداکثر کاری را که میتوانید انجام دهید. سقف توانایی شما بالارونده است اگر به سقف برسید و آنرا فشار دهید.(۹)
اولویتها را در نظر بگیرید تا گرفتار اولویتهای نابههنگام نشوید. (۱۰)
کارهای تفکری خود را قبلاً در کاغذ تیتر بزنید تا در مغزتان تیتر بخورد. (۱۱)
مسائل را از ریشه حل کنید. شاخ و برگها چندان مهم نیستند. (۱۲)
برای تحقق یک هدف خانوادگی، هماهنگترین خانواده کاری را بوجود بیاورید و متناسبترین هدف و برنامه را انتخاب کنید سپس چرخه کاری و جریان تفکری را ایجاد نمایید.(۱۳)
در مواجهه با خطر، ابتدا دامنه گسترش خطر را متوقف کنید. نخست جلوی جریان خطر را بگیرید بعد خطرات وارد شده و وارد نشده را تدبیر کنید.(۱۴)
خود را به جواب سیاه و سفید محدود نکنید. بین سیاه تا سفید هزاران رنگ دیگر هم وجود دارد. بین جواب بله و نه، و میشود یا نمیشود هم همینطور.(۱۵)
مشکلات را مسائل ببینید و مسائل را به فرصتها بدل کنید.(۱۶)
فراموش نکنید که دیگران همانطور مسائل را نمیبینند که شما میبینید همانطور که شما هم مثل دیگران نمیبینید. (۱۷)
برای بیل زدن از سوزن استفاده نکنید، سوزن برای دوختن است و بیل برای شخم زدن. بنابراین وقتی که کاری را به زیر دستان خود واگذار میکنید قابلیتها و تناسبها را در نظر بگیرید. و در نظر بگیرید که با بیل کارهای زیادی میشود کرد اما بهترین کار آن، هوا را به زمین رساندن است. (۱۸)
از جایی شروع کنید که دیگران تمام کردهاند. دیگرانی که معتبر بوده و نتایج کارشان قابل قبول است. از تکرار غیر لازم کارها و روندها اجتناب کنید. (۱۹)
الگوهای موفق در هر زمینهای راهی را طی کردهاند که احتمالاً شما در آن زمینه میخواهید طی کنید. بنابراین بهتر است از محصول نهایی استفاده کنید. تا حد امکان و بنا بر لزوم از شبیهسازی الگوهای موفق مربوط به کار خود استفاده کنید. (۲۰)
برای عبور از وضعیتهای مختلف از انواع گوناگون سؤال پرسیدن حداکثر استفاده را بکنید. بسیاری از درها، با سؤالات متناسب گشوده میشوند و بسیاری از مسائل فقط از این طریق حل میشوند. (۲۱)
چیزی را که میگویید، قبلاً ببینید و بشنوید. فقط با لبهایتان حرف نزنید. با چشمها و گوشها و حرکاتتان هم حرف بزنید. اگر ببینید چه میگویید چشمهای دیگران نیز به دیدن نزدیک میشود. (۲۲)
قبل از آنکه بخواهید به کسی آموزش دهید، او را بشناسید اگر نشناسید چگونه میتوانید خود را با او هماهنگ کنید و جای او بگذارید. (۲۳)
اگر چیزی را که میگویید ببینید، چیزی که از شما شنیده میشود دیدنی میگردد.(۲۴)
برگرفته از کتاب آمین جلد سه
تاریخ انتشار ۱۳۸۷