نسخههای جعلی باطنی: انرژی درمانی
(قسمت اول)
معادن گرانبها عموماً در عمق زمین اند. الماس در اعماق زمین است. جواهرات مانند ریگ بر سطح زمین ریخته نشده و مرواریدها در اعماق اقیانوسها پنهان شدهاند؛ اینها را باید بعد از تلاش و جستجوی زیاد پیدا کرد و بدست آورد. علوم باطنی هم که در این قیاس مانند طلا و جواهرات کم یاب و نایاب است، در دسترس همگان قرار ندارد. اکثر کتابهایی که در بارهٔ علوم باطنی دیده شده خیالات باطنی بوده و ارتباطی با خرد باطنی و حکمت آن نداشته است. کسی که عمری را جواهرات جمع کرده آن را مشت مشت در میان جمعیت نمیریزد و اگر ریخت نباید آن را جواهرات دانست… امروز در میان دوستان خود، جدای از تحصیلکردگان و متفکران و دانشجویان [شاگردان استاد] حتی کسانی را داریم که پیش از این پیامبر و امام و رابط خداوند بودند البته به خیال خود و نه در واقع؛ بعد از آنکه از توهم خود جدا شدند و خود را دیدند، خود بودن را انتخاب کردند و امروز خودشان هستند [اشاره به حدود ۲۰ نفر از پیروان استاد که قبلاً مدعی پیامبری و امامت بودند. فیلم مستندی از زندگی این افراد با عنوان انسانهای واقعی و پیامبران خیالی در دست تهیه است] … اینها نمونههای انسانی اند اما کتابها، نسخهها و روشهای جعلی باطنی بسیار بیش از این ادعاهای غیرواقعی است. اکثر و بلکه نزدیک به همهٔ نسخههای باطنی و ماورایی که در میان مردم دست به دست میشود یا جعلی است یا عقیم است.
معلم بزرگ تفکر
انرژی درمانگران میگویند ما از طریق انرژیدرمانی میتوانیم بیماریهای شما را درمان کنیم. بعضی از آنها که یا جرأت بیشتری دارند یا مخاطبان خود را نادانتر میپندارند میگویند ما حتی میتوانیم بیماریهای لاعلاج شما را درمان کنیم. جالب اینکه در همه کشورهای دنیا عدهای افراد سادهلوح پیرامون چنین افراد پرمدعایی (اگرچه برای مدت کوتاهی) جمع میشوند که بازار آنها را رونق میبخشند. همچنین کتابهایی درباره انواع روشهای انرژیدرمانی (اعم از متدهای ریکی، چیکنگ، پولاریتی، پرانیکی و غیره) وجود دارد که وقتی آدم آنها را ورق میزند میبینید که نویسندگان آنها برای هر نوع بیماری یک تکنیک خاص انرژیدرمانی را توصیه کرده و کمی هم توضیحات پیچیده را چاشنی آن کردهاند. آنها به سبک کتابهای گیاهدرمانی قدیم که برای هرگونه درد و بیماری یک گیاه یا معجون گیاهی را با قسم و تأکید توصیه میکرد، طوری نوشته شدهاند که انگار همه بیماریها را میشود با تکنیکهای ابداعی آنها درمان کرد حتی بیماریهای صعبالعلاج و برگشتناپذیر را. آیا تا بهحال کتابهای طبی قدیم را مطالعه کردهاید؟ من دهها نمونه از آنها را دیدهام. در این کتابها برای انواع مسائل، بیماریها و نیازهای انسان نسخههای مطلقگونهای وجود دارد که اگر بخواهید آنها را باور کنید پس باید بلافاصله اعتراف کنید که انسان به پایان جهان رسیده و در آستانه رستگاری ودستیابی به کلیدهای زندگی جاودانه است. فیالواقع میتوان گفت که بخش اعظم این کتب عبارت است از خرافات و بافتههای توهمی و مقدار بسیار کمی هم که ممکن است واقعیت داشته باشد کاملاً آمیخته با اشتباه و گزافهگویی است. حتی انتظار اینکه یک صدم از مطالب چنین کتابهایی کاملاً درست باشد انتظاری نسبتاً خوشبینانه است. تصورش را بکنید دانشمندان هزاران ساعت و گاهی دهها سال تلاش میکنند تا بتوانند به یکی از کلیدهای درمان بیماریها یا یک نوع بیماری خاص دست پیدا کنند. گاهی این تحقیقات که عموماً برای دانستن فقط یک نکته است در کشورهای مختلف و توسط دهها تیم تحقیقاتی و تخصصی بهصورت همزمان اجرا میشود و عموماً بعد از مدتها تحقیق و صرف هزینههای زیاد و با توسل به پیشرفتهترین تکنولوژیها اعلام میشود که بالاخره دانشمندان به فلان نکته پیبردند. حالا وقتی آن کتابها را میخوانید میبینید خروارها از این نکات در آنها گنجانده شده و بلکه هر سطر چنین کتابهایی خودش یکی از نکات کلیدی است! اگر این کتابها حتی ده درصد هم واقعیت داشتند و ادعاهایشان درست میبود میتوانستیم ابطال و به صرفه نبودن دانش پزشکی مدرن و تحقیقات جدید را اعلام کنیم اما ده درصد واقعیت که هیچ، دریغ از یک درصد. این موضوع تنها درباره کتب طب قدیم (خاصه کتب گیاهدرمانی قدیمی) نیست. کتب علوم غریبه و مطالبی که درباره اسرار کنترل و بهکارگیری قدرتهای درونی انسان وجود دارد و همچنین کتبی که درباره درمانهای جادویی بهویژه انرژیدرمانی سخن میگویند عیناً همین حکایت را دارند و انگار همه آنها ناخودآگاه بر اساس یک الگوی مشترک عمل میکنند. طبیعی است که این نوشتهها بیان افکار و حرفها و ادعاهای نویسندگان آن است. بنابراین چیزی که درباره عملکرد چنین درمانگران و مدعیانی به چشم میخورد انعکاسی است از کتبی که در این زمینه وجود دارد. یعنی درمان همه بیماریها به آسانی! و با روشی ابتدایی و البته بهطرزی بسیارسریع و مؤثر. رسیدن به اهداف بزرگ باطنی و قصدهای فوقالعاده درونی به شیوهای برقآسا و با اتکاء به یک فرمول ظاهراً منطقی و متکی به یک تئوری کهن! ادعاهای چنین افرادی و بهعبارتی تیتر یا فهرست چنین کتابهایی حاوی مطالبی است مانند چاکراهای خود را از راه میانبر باز کنید! چشم سوم خود را با این روش بگشایید! روحتان را در چند روز به پرواز درآورید! رؤیابینی را در یک هفته استاد بشوید! بیماریهای لاعلاج خود را با متد ایکس در یک تا چند چشم بهم زدن درمان کنید. با فلان تکنیک یوگا یا تکنیک تبتی و سرخپوستی رستگار بشوید و صدها دروغ و ادعاهای توخالی دیگر که همه بههم شبیه هستند. آیا چیزی که با ارزش و گرانبهاست را میتوان اینقدر ارزان و ناچیز بدست آورد؟ آیا گنجِ بدون رنج میشود؟ آیا مروارید ریگ بیابان است که هر کس هوساش را کرد برود و یک کیسه مروارید جمع کند؟ معدنها را باید اکتشاف و استخراج کرد یا اینکه معادن الماس و سنگهای گرانبها در دسترس همه مردم است؟ آیا این ادعاها و گزافهگوییها با قانون قربانی که یکی از بنیادیترین قوانین آسمانی است هماهنگی دارد؟ از طرفی اگر این ادعاها به این آسانی سادهلوحانهای که گفته شده، تحققپذیر بود چرا تا بهحال هیچکس از طریق این راهها به آنها یا حتی قسمتی از خروار آنها نرسیده است؟ این ادعاها برخلاف قوانین الهی و قوانین طبیعی و حتی قوانین ریاضیات و فیزیک و شیمی است. در این علوم قوانین و اصولی وجود دارد که چنین پندارهای خام و موهومی را باطل بیان کرده و آنها را سرابی زودگذر اعلام میکند. برای دانستن اسرار، هزار شرط لازم است که از اولین آنها محرمیت و ظرفیت و رازداری است. هر کس که قیل و قال به راه انداخت و اسرار را داد زد این خودش دلیل بر بیخبری از سرّ و بیگانگی با اسرار است. اگر کسی دکان محصولات باطنی راه انداخت و محصولات جعلی خود را به قیمت ناچیز به معرض فروش گذاشت باید گفت که صاحب مغازه، اساساً اهل باطن نیست و دلالی است در لباس فروشنده باطنی. و اما یکی از آشفته بازارهای داغِ ادعاهای باطنی، ادعای درمان همه بیماریها با انرژیدرمانی و روشهای آن است. بنده قصد ندارم بگویم که انرژیدرمانی و کلیه روشهای مشابه آن خالی از هرگونه اثر درمانی است بلکه واقعیت این است که انرژیدرمانی و بعضی دیگر از روشهای طب مکمل توانستهاند تأثیرات کاملاً محدود و مشخص را (در مورد بعضی از بیماریها و ناخوشیهای معین) از خود بهجا بگذارند البته وقتی که این روش توسط افراد مجرب و معتبر و عموماً بیادعا انجام شده است. چنین تأثیراتی اکثراً نقشی مکمل و جنبی را در درمان بیماریها و رفع دردها و ناراحتیها داشته است و به ندرت بیماری قابل توجهی دیده شده که توسط یک انرژی درمانگر درمان شده باشد. میتوان تأثیر انرژیدرمانی را هنگامی که بهدرستی و توسط افراد ماهر و توانا انجام میشود، به تأثیر قرصهای ویتامین و دارویی، مانند آسپرین تشبیه کرد. اما ادعای اینکه انرژیدرمانی یا روشهای مشابه، عملکردی در حد داروهای معجزهآسا و ختمکننده دارند یا تأثیر آنها مشابه اعمال جراحی است، ادعایی غیرواقعی و غیرقابل قبول است. البته ماهران انرژیدرمانی هرگز چنین ادعایی نداشتهاند بلکه بالعکس این افراد صرفاً واقعیتهای محدود کار خود را مورد تأیید قرار میدهند. این دیدگاه یک دیدگاه تجربی و مقایسهای است اما از نظر تحقیقات علمی همین اندازه اندک از ادعا هم مردود است. از نظر انجمنهای پزشکی و تخصصی آمریکا و اروپا، انرژیدرمانی و روشهای مشابه (مانند یوگادرمانی و …) بهعنوان روشهایی درمانی، غیرقابل قبول بوده و نمیتوان آنها را در ردیف متدهای درمان به حساب آورد. این انجمنهای تخصصی بارها گفتهاند که هنوز به نتیجه قانعکنندهای درباره مؤثربودن چنین روشهایی دستنیافتهاند و هنوز نمونهای را پیدا نکردهاند که بتواند اثباتکننده ادعاهای انرژیدرمانگران باشد. آنها اثرات بسیار محدود انرژیدرمانی و متدهای مشابه را اساساً به تأثیرات تلقینی و پلاسبویی (دارونمایی) اینگونه روشها نسبت میدهند و برای اثبات این نظر دلایل مختلفی را ذکر میکنند. در اینجا لازم است نکته مهمی را یادآوری کنم و آن تفاوت اساسی انرژیدرمانی و موارد همخانواده آن، با واقعیتهای بسیار بدیهی و محکمی مانند تأثیر دعا، شفای الهی، توسل و ارتباط الهی است. بدون شک روشهای بسیار کهنی مانند شفای الهی که ریشه در کلام خداوند داشته و بر مبنای وجود خداوند استوارند غیرقابل مقایسه با روشهای ابداعی و قارچگونهایست که در این زمان در همه جا پیدا میشود. مقایسه این دو طیف از روشها مقایسه میان نور و سایه است. مقایسه میان جواهرات واقعی و جواهرات جعلی و بَدلی. واقعیتهای کلام خدا و حقانیت وعدههای الاهی و ارتباط الهی کجا و ادعاهای جاعلانه و جاهلانه مدعیان بیعمل و توخالی کجا. این کجا و آن کجا. به قولی «این کمتریناش خیلی زیاد است و آن بیشتریناش خیلی کم است».