کلام خلاق و شعور متعالی(قسمت دوم)
- راه کامل نیاز به رهبری کامل دارد و برای کسب تعلیم کامل باید معلم کامل را یافت.(۱)
- هر وضعیتی دارای ترکیب و ضد ترکیب است. با داشتن ترکیبها میتوان وضعیت ها را بوجود آورد و با استفاده از ضد ترکیب ها میتوان وضعیت ها را مهار کرد یا از میان برد. سه هزار و ششصد ترکیب و به همین اندازه ضد ترکیب در پیرامون انسان و در دسترس او وجود دارد. (۲)
- مسائل زندگی بشر مانند قفل هایی هستند که برای هر کدام از آنها کلیدی وجود دارد. چهل کلید، چهل روش منحصر به فرد حل مسائل است. (۳)
- تعلیم مرده و ادیان مرده پیروان خود را میمیرانند و تعلیم زنده انسان را زنده میکند. (۴)
- دانستن کافی نیست هوشیاری لازم است. (۵)
- زندگی انسان تنها ساخته باورها و افکار او نیست. نیروهای سرنوشت ساز، بیش از این و قویتر از این است. نیات و قصدهای انسان، نگاه او، تغذیه، ژنها، رویاها، قضاوت دیگران، آموزش، سرمایه روح، محیط و تقدیر و نیروهای دیگر نیز فعالانه و با قدرت در کارند. (۶)
- انسان دارای قدرت نامیدن است. او قادر است چیزها را آنطور که میخواهد بنامد و بنابراین چیزها را به همانی تبدیل کند که نامیده است. (۷)
- هر کسی خدای خود را دارد لکن خداوند واحد نامحدود است و در هیچ فکر و قالبی نمیگنجد. (۸)
- هیچ فکر یا نظر یا فلسفهای کاملاً مردود یا کاملاً مقبول نیست. هیچ کس و هیچ چیز مطلقاً محکوم نیست. (۹)
- همه فکرها شک پذیرند همانطور که شهودها تردیدناپذیرند. (۱۰)
- هر کسی دارای راه مخصوص به خود است راهی که کوتاه ترین و هموارترین و متناسب ترین است. (۱۱)
- خوب ترین، هماهنگترین است. (۱۲)
- جهان و روند زندگی، جریانی است برای آشکار سازی حقیقت، همه چیز برای تحقق این آشکاریست. همه چیز برای انسان نیست بلکه همه چیز برای آشکار سازی حقیقت است. (۱۳)
- آموختن بدون آموزاندن ممکن نیست. دریافت کردن بدون بخشیدن میسر نیست پس اگر میخواهی برخوردار شوی برخوردار کن. (۱۴)
- از پهنه های بعدی قدم های بشر، پهنه آنتی ایسمها، ضد فرمؤلها، ضد تمدنها و ضد منطق هاست …(۱۵)
- غالباً انسانها نمیدانند چه میگویند چه میکنند و در کجا هستند. (۱۶)
- نیروی راستی میتواند انسان را از همه بدی ها و تاریکی ها و خطرات نجات دهد.(۱۷)
- راستی و درستی جوهر توصیههای خداوند است به بشر. (۱۸)
- خداوند آشکار شدنیست و بر همه کسانیکه او را میپرستند، به تناسب پرستش شان آشکار شده است. (۱۹)
- هستم انسان تعیین کننده بودن او و بلکه تعیین کننده همه زندگی اوست. (۲۰)
- آینده دورتر بشر، ادامه «حالا» ی او نیست بلکه جهشی از «حالا» ی اوست. (۲۱)
- انسان اسیر است و نادان و حریص و شتابزده. (۲۲)
- جریان تکامل، الزاماً سیر تصاعدی ارزشها نیست گاهی رشد و جهش ضدارزش هاست. (۲۳)
- وقایع و چیزها در نهایت پیچیدگی، بسیار سادهاند. (۲۴)
- هر چیزی نشانه های خود را دارد و هیچ چیزی بدون نشانه های لازم و کافی قابل قبول نیست. (۲۵)
- همه چیز از نور ساخته شده بنابراین این نور است که اصالت دارد. (۲۶)
- آنچه خواسته میشود، پیش از آنکه خواسته شود، موجود بوده، تنها اکنون باید آشکار شود. تقدیر، موجود است تنها لازم است عیان شود. (۲۷)
- انکارها و پذیرشهای انسان بر اساس اصالت واقعیت نیست بلکه بر حسب نگاه و شرایط اوست. (۲۸)
- الگوهای طبیعت، الگوهایی برای حل مسائل بشر و زندگی هماهنگ اند. (۲۹)
- ویژگی های بنیادی و مادرزادی انسان (خوی و خصلت) تغییر نمیکند اما تغییر جهت میدهد. بهترین روش تغییر صفات، تغییر جهت صفات است. (۳۰)
- شناخت کامل به عمل کامل منجر میشود. شناختن مهار کردن و برقراری ارتباط است. (۳۱)
- با فهم معنای چیزها میتوان از چیزها عبور کرد. (۳۲)
برگرفته از کتاب تعالیم حق (الاهیسم – جلد دوم) ـ اثری از معلم بزرگ تفکر